رجوع شود به: heirship، وراثت، ارک
heirdom
رجوع شود به: heirship، وراثت، ارک
انگلیسی به فارسی
رجوع شود به: heirship
انگلیسی به انگلیسی
• heirship; inheritance
جملات نمونه
1. Chinese women's heirdom has been greatly distorted clue to legal awareness surpassing and backwards, legal loophole and space existing, common ownership of household property remaining.
[ترجمه ترگمان]heirdom زنان چینی به شدت از آگاهی حقوقی فراتر رفته است و از پشت و عقب، loophole قانونی و فضای موجود، مالکیت مشترک اموال خانگی باقی مانده است
[ترجمه گوگل]چهره زنان چینی تا حد زیادی تحریف شده است سرنخ به آگاهی حقوقی پیشرو و عقب، گمراه قانونی و فضای موجود، مالکیت مشترک از اموال خانواده باقی مانده است
[ترجمه گوگل]چهره زنان چینی تا حد زیادی تحریف شده است سرنخ به آگاهی حقوقی پیشرو و عقب، گمراه قانونی و فضای موجود، مالکیت مشترک از اموال خانواده باقی مانده است
2. How to decide the heirdom of the legacy of the house?
[ترجمه ترگمان]چگونه تصمیم بگیرید که چگونه تصمیم خود را بگیرید؟
[ترجمه گوگل]چگونه تصمیم می گیرید که میراث خانه را برانگیزانید؟
[ترجمه گوگل]چگونه تصمیم می گیرید که میراث خانه را برانگیزانید؟
3. Chinese women's heirdom has been greatly developed in the 20th century.
[ترجمه ترگمان]فرهنگ زنان چینی در قرن بیستم به شدت توسعه یافت
[ترجمه گوگل]در قرن بیستم، زنان شوهری در چین بسیار پیشرفت کرده اند
[ترجمه گوگل]در قرن بیستم، زنان شوهری در چین بسیار پیشرفت کرده اند
4. To abandon the heirdom, the inheritor should do it within a certain period, only which can have judicial effect.
[ترجمه ترگمان]برای رها کردن heirdom، the باید این کار را در یک دوره خاص انجام دهد، که تنها می تواند اثر قضایی داشته باشد
[ترجمه گوگل]برای از بین بردن حواس پرت، وارث باید آن را در یک دوره خاص انجام دهد، تنها که می تواند اثر قضایی داشته باشد
[ترجمه گوگل]برای از بین بردن حواس پرت، وارث باید آن را در یک دوره خاص انجام دهد، تنها که می تواند اثر قضایی داشته باشد
5. According to the social standard, the system of certain heitdom should be replaced by the system of forced heirdom in order to limit the testators freedom of testament.
[ترجمه ترگمان]با توجه به استاندارد اجتماعی، سیستم of خاص باید با سیستم of اجباری جایگزین شود تا آزادی testators وصیت نامه را محدود کند
[ترجمه گوگل]با توجه به استاندارد اجتماعی، سیستم خلع سلاح خاص باید به وسیله سیستم مجردی اجباری جایگزین شود تا آزادی عهد آزادی را محدود کند
[ترجمه گوگل]با توجه به استاندارد اجتماعی، سیستم خلع سلاح خاص باید به وسیله سیستم مجردی اجباری جایگزین شود تا آزادی عهد آزادی را محدود کند
6. Part one is on various theories about the object of heirdom, such as the theory of heritage, the theory of estate and debts, the theory of legal status etc.
[ترجمه ترگمان]بخش اول در مورد موضوع of، مانند تئوری میراث، نظریه دارایی ها و بدهی ها، نظریه وضعیت حقوقی و غیره می باشد
[ترجمه گوگل]قسمت اول، در مورد نظریه های گوناگون در مورد شیطان، از جمله نظریه میراث، نظریه املاک و بدهی، نظریه وضعیت حقوقی و غیره است
[ترجمه گوگل]قسمت اول، در مورد نظریه های گوناگون در مورد شیطان، از جمله نظریه میراث، نظریه املاک و بدهی، نظریه وضعیت حقوقی و غیره است
7. It would be one of the crucial causes of virtue polluting and even destroying if the heirdom to property is destroyed.
[ترجمه ترگمان]این یکی از علل اساسی آلودگی و حتی تخریب آن خواهد بود اگر تخریب اموال ویران شده باشد
[ترجمه گوگل]این امر یکی از دلایل مهم فضایل آلودگی و حتی از بین بردن آن است، اگر رفاه به اموال نابود شود
[ترجمه گوگل]این امر یکی از دلایل مهم فضایل آلودگی و حتی از بین بردن آن است، اگر رفاه به اموال نابود شود
8. The direct causation is the fighting for the Chanyu's heirdom.
[ترجمه ترگمان]علیت مستقیم، نبرد برای the Chanyu است
[ترجمه گوگل]علت مستقیم مبارزه برای فراموشی Chanyu است
[ترجمه گوگل]علت مستقیم مبارزه برای فراموشی Chanyu است
9. It is one of the essential ways of virtue cultivating to start with institutions including heirdom to property.
[ترجمه ترگمان]این یکی از روش های اساسی فضیلت برای شروع با موسساتی مانند heirdom تا ملک است
[ترجمه گوگل]این یکی از روشهای ضروری برای پرورش فضیلت است که از نهادها آغاز می شود، از جمله حرمت به اموال
[ترجمه گوگل]این یکی از روشهای ضروری برای پرورش فضیلت است که از نهادها آغاز می شود، از جمله حرمت به اموال
10. As a right based on the nature and trueness of ethical relations, heirdom to property has great effects on virtue cultivating.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک حق بر مبنای طبیعت و ماهیت روابط اخلاقی، heirdom به دارایی تاثیر زیادی بر رشد فضیلت دارد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک حق مبتنی بر طبیعت و درستی روابط اخلاقی، توجه به اموال اثرات بزرگی در رشد فضیلت دارد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک حق مبتنی بر طبیعت و درستی روابط اخلاقی، توجه به اموال اثرات بزرگی در رشد فضیلت دارد
کلمات دیگر: