کلمه جو
صفحه اصلی

gleefully


ازروی خوشی وشادی

انگلیسی به انگلیسی

• joyously, gaily, happily

جملات نمونه

1. I spent the rest of their visit gleefully boring them with tedious details.
[ترجمه ترگمان]بقیه of را با خوشحالی به آن ها سر می زدم و با جزییات خسته کننده ای آن ها را خسته می کردم
[ترجمه گوگل]بقیه سفرهای آنها را با جزئیات خسته کننده از بین می برد

2. The children join gleefully in the Frisbee-throwing, football and parachute games, and demand piggy backs from the adults.
[ترجمه ترگمان]بچه ها با خوشحالی در بازی Frisbee، فوتبال و چترنجات جمع می شوند و از بزرگ ترها مراقبت می کنند
[ترجمه گوگل]کودکان با خوشحالی در بازی های Frisbee-throwing، football و چتر ناهار پیاده می شوند و از بزرگسالان تقاضا می کنند

3. His mind would gleefully have converted the money into his own units of currency - large whiskies and five-pound yankees.
[ترجمه ترگمان]ذهن او با خوشحالی پول را به واحدهای پولی خودش تبدیل کرده بود - whiskies بزرگ و yankees پوند
[ترجمه گوگل]ذهن او به طرز شگفت انگیزی پول را به واحد پول خود تبدیل کرده است - ویسکی های بزرگ و یانگ های پنج پوند

4. Naked children splashed gleefully in the shallow water, trying to catch the occasional sand crab before it scuttled underground.
[ترجمه ترگمان]کودکان برهنه در آب های کم عمق شنا می کردند و سعی می کردند قبل از اینکه زیر زمین حرکت کنند یک خرچنگ دریایی شن را صید کنند
[ترجمه گوگل]بچه های برهنه در آب کم عمق آب بندی می کردند و تلاش می کردند تا قبل از اینکه زیرزمینی به زمین افتاده، خرچنگ شنیده شود

5. We collected them like rare orchids, gleefully sharing our latest acquisitions and discoveries.
[ترجمه ترگمان]ما آن ها را مثل orchids نادر جمع کردیم و با خوشحالی آخرین acquisitions و کشفیات خود را به اشتراک گذاشتیم
[ترجمه گوگل]ما آنها را مانند ارکیده های نادر جمع آوری کردیم، با خوشحالی از آخرین خرید و کشف ما به اشتراک گذاشتیم

6. Miles began to gleefully spend an hour each afternoon sitting among his books.
[ترجمه ترگمان]یک ساعت بعد از ظهر یک ساعت تمام بعد از ظهر را در میان کتاب هایش می گذراند
[ترجمه گوگل]مایل هر روز پس از ظهر، در میان کتابهایش، یک ساعت وقت صرف می کرد

7. For some one who appeared so gleefully wicked and amoral, Cleo seemed surprisingly dim when it came to character judgment.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که کلئو خیلی خوشحال و اخلاقی به نظر می رسید، اما این طور به نظر می رسید که کلئو به طرز عجیبی تار و تار شده
[ترجمه گوگل]برای برخی از کسانی که به طرز وحشیانه شرور و آمورا ظاهر شدند، Cleo به نظر می رسید شگفت آور زمانی که به قضاوت شخصیت آمد

8. He gleefully rubbed his hands.
[ترجمه ترگمان]با خوشحالی دست هایش را مالید
[ترجمه گوگل]او دست راست خود را مالش داد

9. Some papers gleefully printed the video-blackmail story as fact.
[ترجمه ترگمان]بعضی از روزنامه ها با خوشحالی داستان اخاذی رو چاپ کردن
[ترجمه گوگل]بعضی از مقالات داستان غافلگیرانه ویدیو وحشیانه را به عنوان واقعیت چاپ می کنند

10. Then he announced gleefully that light bulb orders had jumped, suggesting that factories were working overtime.
[ترجمه ترگمان]سپس با خوشحالی اعلام کرد که دستور لامپ از جا پرید و گفت که کارخانه ها به شدت کار می کنند
[ترجمه گوگل]سپس او با عجله اعلام کرد که دستورالعمل های لامپ، پرش کرده بود، که نشان می داد کارخانه ها کار اضافه کاری می کنند

11. Johnson gleefully took up the challenge.
[ترجمه ترگمان]جانسون با خوشحالی این مبارزه را ازسر گرفت
[ترجمه گوگل]جانسون خوشحال چالش را به چالش گرفت

12. Mr Hastings gleefully retailed the story to Mr Anderson over lunch.
[ترجمه ترگمان]آقای هیستینگز با خوشحالی داستان را به آقای اندرسون در طول نهار بازگو کرد
[ترجمه گوگل]آقای هاستینگز این داستان را به آقای آندرسن تقدیم کرد تا ناهار بخوره

13. Artists have been allowed to gleefully satirise the monarchy for centuries.
[ترجمه ترگمان]به هنرمندان اجازه داده شده است که برای قرن ها به حکومت سلطنتی دست یابند
[ترجمه گوگل]هنرمندان اجازه داده اند که سلطنت را برای قرن ها به سادگی از دست بدهند

14. The old man had greeted her gleefully.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد با خوشحالی به او سلام کرد
[ترجمه گوگل]پیرمرد او را خوشحال کرد

پیشنهاد کاربران

خوشحالی


کلمات دیگر: