کلمه جو
صفحه اصلی

gloved

انگلیسی به فارسی

gloved


انگلیسی به انگلیسی

• wearing gloves; having the hands covered with gloves
gloved is used to describe a person's hand when they are wearing a glove.

جملات نمونه

1. we gloved them
دستکش به دستشان کردیم.

2. the soldiers were all hatted and gloved
همه ی سربازان کلاه به سر و دستکش به دست بودند.

3. A gloved cat catches no mice.
[ترجمه ترگمان]یک گربه دستکش دار موش نمی زند
[ترجمه گوگل]یک گربه دستکش هیچ موش نداشت

4. She gloved her hands to protect them from the chemicals.
[ترجمه ترگمان]اون دستاش رو دستکش می کرد تا از مواد شیمیایی محافظت کنه
[ترجمه گوگل]او دستان خود را برای محافظت از مواد شیمیایی از دست داد

5. He gloved the ball, turned and threw in one motion.
[ترجمه ترگمان]در حالی که در دستکش را دستکش می کرد، چرخی زد و در یک حرکت انداخت
[ترجمه گوگل]او توپ را بلوز، چرخانده و در یک حرکت انداخت

6. She held the lead in her gloved hands; behind her was Selene, with hers protected by a muff.
[ترجمه ترگمان]او سرب را در دست های دستکش که در دست داشت نگه داشت؛ پشت او، Selene بود، با دست پوش که از آن محافظت می کرد
[ترجمه گوگل]او در دست دستانش سرب را نگه داشت؛ Selene پشت سرش بود، با یک مهره محافظت می شد

7. Just before his gloved hand reached the water, the stick jarred on the bottom of the pond.
[ترجمه ترگمان]درست قبل از آن که دستکش دستش به آب برسد، عصا به کف آبگیر برخورد کرد
[ترجمه گوگل]درست قبل از اینکه دستان دستکش خود را به آب برساند، چوب در پایین آبشار خالی شد

8. The knife shone in his gloved hand.
[ترجمه ترگمان]چاقو در دست دستکش او می درخشید
[ترجمه گوگل]چاقو در دست بافته شده اش روشن شد

9. She stared at her lap where her hands, gloved in tight white net, gripped her missal.
[ترجمه ترگمان]در حالی که دستکش را در دست داشت، به دامن او خیره شد و کتاب دعای خود را در دست گرفت
[ترجمه گوگل]او در دام او خیره شده بود، جایی که دستانش، در شبکه سفید تنگ، با دستان خود را در آغوش گرفتند

10. His gloved hands were handcuffed behind his back.
[ترجمه ترگمان]دست های دستکش دستش را پشت کمرش بسته بودند
[ترجمه گوگل]دستان دستکش او پشت سر او دستبند بود

11. Patrick held his cigarette in one gloved hand.
[ترجمه ترگمان]پاتریک سیگارش را در یک دست دستکش دستش نگه داشته بود
[ترجمه گوگل]پاتریک سیگار خود را در یک دست با دست نگه داشت

12. She took the can in her gloved hand, which was caked in black mud.
[ترجمه ترگمان]دست دستکش را که پوشیده از گل و لای پوشیده شده بود برداشت
[ترجمه گوگل]او می توانست دستش را در دستان خود بپوشاند، که در گلدان سیاه فرو ریخت

13. He ran his gloved hand along the shelf above the pillars.
[ترجمه ترگمان]دست دستکش را روی قفسه بالای ستون ها می کشید
[ترجمه گوگل]او دستکش دستی خود را در امتداد قفسه بالای ستونها گذاشت


کلمات دیگر: