از بین بردن، بحالت صلح دراوردن، دموبیلیزه کردن، از حالت بسیج بیرون اوردن
demobilise
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• discharge from military service; disband an army (also demobilize)
جملات نمونه
1. After the war the soldiers were demobilised.
[ترجمه ترگمان]بعد از جنگ، سربازها demobilised بودند
[ترجمه گوگل]پس از جنگ، سربازان از بین رفتند
[ترجمه گوگل]پس از جنگ، سربازان از بین رفتند
2. The government persuaded some 30,000 right-wing paramilitaries to demobilise . It is trying to integrate many of them into civilian life through education and training involving 3000 people.
[ترجمه ترگمان]دولت حدود ۳۰،۰۰۰ تن از شبه نظامیان جناح راست را وادار کرد تا به demobilise تن دهند این کشور می کوشد تا بسیاری از آن ها را از طریق آموزش و آموزش که ۳۰۰۰ نفر را شامل می شود، به زندگی مدنی بکشاند
[ترجمه گوگل]حکومت 30 هزار تن از نیروهای راستین را متقاعد ساخت که از بین بروند در تلاش است تا از طریق آموزش و پرورش و آموزش 3000 نفر، بسیاری از آنها را به زندگی غیرنظامی درآورند
[ترجمه گوگل]حکومت 30 هزار تن از نیروهای راستین را متقاعد ساخت که از بین بروند در تلاش است تا از طریق آموزش و پرورش و آموزش 3000 نفر، بسیاری از آنها را به زندگی غیرنظامی درآورند
3. It is unlikely that the rebels will agree to demobilise.
[ترجمه ترگمان]بعید به نظر می رسد که شورشیان با demobilise موافقت کنند
[ترجمه گوگل]بعید است که شورشیان موافقت کنند که از بین بروند
[ترجمه گوگل]بعید است که شورشیان موافقت کنند که از بین بروند
4. The plan has been for the rival armies to demobilise, to unify, and then to hold elections to decide who rules.
[ترجمه ترگمان]این طرح برای ارتش های رقیب به منظور اتحاد و اتحاد، و سپس برگزاری انتخابات برای تصمیم گیری در مورد این که چه کسی قوانین را اجرا می کند، بوده است
[ترجمه گوگل]این طرح برای ارتش رقیب برای از میان برداشتن، متحد کردن، و سپس برگزاری انتخابات برای تصمیم گیری بر اساس قوانین است
[ترجمه گوگل]این طرح برای ارتش رقیب برای از میان برداشتن، متحد کردن، و سپس برگزاری انتخابات برای تصمیم گیری بر اساس قوانین است
5. Meanwhile, the UN's children's fund, Unicef, frets that efforts to demobilise child soldiers often miss abused girls under pressure to stay with their abductors.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، صندوق کودکان سازمان ملل، یونیسف، اعلام کرد که تلاش ها برای demobilise سربازان کودک اغلب از دختران مورد سو استفاده قرار می گیرد تا با ربایندگان خود بمانند
[ترجمه گوگل]در همین حال، صندوق کودکان سازمان ملل متحد، یونیسف، فریاد می زند که تلاش برای از بین بردن سربازان کودک اغلب دختران مورد آزار قرار گرفته را تحت فشار قرار می دهد تا با ربایندگان خود باقی بمانند
[ترجمه گوگل]در همین حال، صندوق کودکان سازمان ملل متحد، یونیسف، فریاد می زند که تلاش برای از بین بردن سربازان کودک اغلب دختران مورد آزار قرار گرفته را تحت فشار قرار می دهد تا با ربایندگان خود باقی بمانند
6. To suppress the opposition, the governments of Prussia and Russia agreed to demobilise 50% of the Polish Army and draft the remaining Polish soldiers into their own armies.
[ترجمه ترگمان]برای سرکوبی مخالفان، دولت های پروس و روسیه موافقت کردند که ۵۰ درصد ارتش لهستان را نابود کرده و سربازان باقیمانده لهستان را به ارتش خود تحویل دهند
[ترجمه گوگل]برای سرکوب مخالفان، دولتهای پروس و روسیه موافقت کردند که 50 درصد ارتش لهستان را آزاد کنند و سربازان باقیمانده لهستان را به ارتش خود برگردانند
[ترجمه گوگل]برای سرکوب مخالفان، دولتهای پروس و روسیه موافقت کردند که 50 درصد ارتش لهستان را آزاد کنند و سربازان باقیمانده لهستان را به ارتش خود برگردانند
پیشنهاد کاربران
از خدمت مرخص کردن.
از نیروهای نظامی مرخص کردن.
از بین بردن
از نیروهای نظامی مرخص کردن.
از بین بردن
کلمات دیگر: