تحمل پذیر، تاب آوردنی، (در قدیم - نمایشی که طی آن خرسی را زنجیر می کردند و سگی را بر او کیش می دادند) خرس جنگی، نوعی تفریح که دران سگها رابجان خرس مقید درزنجیرمیاندازند
bearbaiting
تحمل پذیر، تاب آوردنی، (در قدیم - نمایشی که طی آن خرسی را زنجیر می کردند و سگی را بر او کیش می دادند) خرس جنگی، نوعی تفریح که دران سگها رابجان خرس مقید درزنجیرمیاندازند
انگلیسی به فارسی
نوعی تفریح که در آن سگها را به جان خرس مقید در زنجیر میاندازند
انگلیسی به انگلیسی
• practice of setting dogs fight a bear that was hunted and captured
کلمات دیگر: