شاهد بودن
bear witness
شاهد بودن
انگلیسی به فارسی
شهادت
انگلیسی به انگلیسی
• give testimony, act as a witness in a trial
جملات نمونه
1. The numerous awards on the walls bear witness to his great success.
[ترجمه ترگمان]جوایز متعدد بر روی دیوارها شاهد موفقیت بزرگش هستند
[ترجمه گوگل]جایزه های متعدد بر روی دیوار ها نشان می دهد موفقیت های بزرگ او
[ترجمه گوگل]جایزه های متعدد بر روی دیوار ها نشان می دهد موفقیت های بزرگ او
2. The empty workshops bear witness to the industrial past.
[ترجمه ترگمان]کارگاه های خالی شاهد گذشته صنعتی هستند
[ترجمه گوگل]کارگاه های خالی شاهد گذشته صنعتی می باشند
[ترجمه گوگل]کارگاه های خالی شاهد گذشته صنعتی می باشند
3. Many of these poems bear witness to his years spent in India and China.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از این اشعار، شاهد سال ها سپری در هند و چین هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از این اشعار شاهد سال های خود در هند و چین است
[ترجمه گوگل]بسیاری از این اشعار شاهد سال های خود در هند و چین است
4. The painfully neat clothes bear witness that, depressed as she was, she allowed no chink in her armor.
[ترجمه ترگمان]با این حال، شاهد آن لباس های کثیف و پاکیزه، شاهد این بود که او به اندازه او افسرده و افسرده بود و اجازه نمی داد که در زره نفوذ کند
[ترجمه گوگل]لباس های شسته و رفته نشان می دهد که در حالت افسرده، او مجاز به زدن در زانوی او نیست
[ترجمه گوگل]لباس های شسته و رفته نشان می دهد که در حالت افسرده، او مجاز به زدن در زانوی او نیست
5. Sparrow's books bear witness to his movement in the most exclusive circles.
[ترجمه ترگمان]کتاب های Sparrow شاهد حرکت او در محافل منحصر به فرد است
[ترجمه گوگل]کتابهای اسپارو در محافل انحصاری خود شاهد جنبش او هستند
[ترجمه گوگل]کتابهای اسپارو در محافل انحصاری خود شاهد جنبش او هستند
6. They bear witness to the precious quality of the embryo and the birth process.
[ترجمه ترگمان]آن ها شاهد کیفیت ارزشمند جنین و فرآیند تولد هستند
[ترجمه گوگل]آنها به کیفیت ارزش جنین و روند تولد نشان می دهند
[ترجمه گوگل]آنها به کیفیت ارزش جنین و روند تولد نشان می دهند
7. They alone bear witness to uneasiness and possible stress.
[ترجمه ترگمان]تنها آن ها شاهد اضطراب و اضطراب هستند
[ترجمه گوگل]آنها به تنهایی شاهد ناآرامی و استرس احتمالی هستند
[ترجمه گوگل]آنها به تنهایی شاهد ناآرامی و استرس احتمالی هستند
8. The Mutawas, clothed in self-righteousness, were there to bear witness to the appropriate punishment.
[ترجمه ترگمان]The که پوشیده از عدالت بود، آنجا بودند تا شاهد تنبیه مناسبی برای تنبیه مناسبی باشند
[ترجمه گوگل]موتاها، که در عدالت خود لباس می زنند، برای نشان دادن مجازات مناسب، نشان دادند
[ترجمه گوگل]موتاها، که در عدالت خود لباس می زنند، برای نشان دادن مجازات مناسب، نشان دادند
9. The various techniques within the holistic orientation bear witness that the bodymind is a balanced system of energy.
[ترجمه ترگمان]تکنیک های مختلف درون جهت گیری کل نگرانه، شاهد هستند که the یک سیستم متعادل از انرژی است
[ترجمه گوگل]تکنیک های مختلف در جهت گیری جامع نشان می دهد که بدن یک سیستم متعادل انرژی است
[ترجمه گوگل]تکنیک های مختلف در جهت گیری جامع نشان می دهد که بدن یک سیستم متعادل انرژی است
10. The Prisoner of Zenda and its sequel certainly bear witness to their author's craftsmanship.
[ترجمه ترگمان]زندانی of و دنباله آن قطعا شاهد مهارت نویسنده آن ها هستند
[ترجمه گوگل]زندانی Zenda و عواقب آن مسلما شاهد پیشرفت کار نویسنده خود هستند
[ترجمه گوگل]زندانی Zenda و عواقب آن مسلما شاهد پیشرفت کار نویسنده خود هستند
11. Photographs taken in 1904 bear witness to the extent of these repairs.
[ترجمه ترگمان]عکس هایی که در سال ۱۹۰۴ گرفته شده اند، شاهد میزان این تعمیرات هستند
[ترجمه گوگل]عکس های گرفته شده در سال 1904 نشان می دهد که میزان این تعمیرات
[ترجمه گوگل]عکس های گرفته شده در سال 1904 نشان می دهد که میزان این تعمیرات
12. They also bear witness to trade over long distances.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین شاهد تجارت در مسافت های دور هستند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین شاهد تجارت در مسافت های طولانی هستند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین شاهد تجارت در مسافت های طولانی هستند
13. His neat rooms bear witness to a well - ordered mind.
[ترجمه ترگمان]اتاق های تمیز او شاهد یک ذهن خوب و منظم هستند
[ترجمه گوگل]اتاق های شسته و رفته او به یک ذهن مرتب نظم می دهند
[ترجمه گوگل]اتاق های شسته و رفته او به یک ذهن مرتب نظم می دهند
14. These art works bear witness to the creativeness of the Chinese people.
[ترجمه ترگمان]این آثار هنری شاهد قدرت خلاقه مردم چین هستند
[ترجمه گوگل]این آثار هنری شاهد خلق و خوی مردم چین است
[ترجمه گوگل]این آثار هنری شاهد خلق و خوی مردم چین است
پیشنهاد کاربران
شهادت دادن
کلمات دیگر: