کلمه جو
صفحه اصلی

fire chief


(امریکا) رئیس اداره ی آتش نشانی

انگلیسی به فارسی

(آمریکا) رئیس اداره‌ی آتش‌نشانی


رئیس آتش نشانی


انگلیسی به انگلیسی

• officer's rank of a firefighter, one in charge of an organization of firemen

جملات نمونه

1. No one the fire chief was.
[ترجمه ترگمان] نه، رئیس آتش نشانی بود
[ترجمه گوگل]هیچ کس رئیس آتش نیست

2. Brown swore in his new fire chief, Bob Demmons, during a ceremony Tuesday morning.
[ترجمه ترگمان]براون در مراسم سه شنبه صبح روز سه شنبه در مراسم عروسی خود باب Demmons سوگند خورد
[ترجمه گوگل]براون در روز سه شنبه در مراسم افتتاحیه، باب Demmons، رئیس جدید آتش خود را به قتل رساند

3. Fire chief Hugo Ernst said it could take four days to retrieve all the bodies.
[ترجمه ترگمان]رئیس آتش نشانی، هوگو ارنست، گفت که می تواند چهار روز طول بکشد تا همه اجساد را بازیابی کند
[ترجمه گوگل]هوگو ارنست، رئیس آتش نشانی، گفت که می تواند چهار روز برای بازیابی تمام اجسام انجام شود

4. The Fire Chief defended his staff and said that they had done everything possible to save the girl's life.
[ترجمه ترگمان]رئیس آتش نشانی از کارکنان خود دفاع کرد و گفت که آن ها هر کاری ممکن برای نجات جان دختر انجام داده اند
[ترجمه گوگل]رئیس پلیس از کارکنان خود دفاع کرد و گفت که آنها همه چیز را برای نجات زندگی دختر انجام داده اند

5. Higuchi, a deputy fire chief for Los Angeles County since January 199
[ترجمه ترگمان]Higuchi، معاون رئیس آتش نشانی لس آنجلس، از ماه ژانویه ۱۹۹ راس بود
[ترجمه گوگل]Higuchi، معاون رئیس آتش نشانی لس آنجلس از ژانویه 199

6. The chairman concludes that the company must fire chief - manager at once.
[ترجمه ترگمان]رئیس به این نتیجه رسید که شرکت باید بلافاصله مدیر را اخراج کند
[ترجمه گوگل]رئیس می گوید که این شرکت باید یکبار رئیس هیئت مدیره را آتش بزند

7. The red phone was to the airport's duty fire chief.
[ترجمه ترگمان]تلفن قرمز به عنوان رئیس آتش نشانی فرودگاه بود
[ترجمه گوگل]تلفن قرمز به مدیر آتش نشانی فرودگاه بود

8. City fire chief Jim Clack said that emergency work was no longer a rescue operation and had become a recovery operation.
[ترجمه ترگمان]جیم clack، رئیس آتش نشانی شهر، گفت که کار اضطراری دیگر یک عملیات نجات نبوده و یک عملیات بازیابی شده است
[ترجمه گوگل]جیم کلاک، رئیس آتش نشانی شهر، گفت که کار اضطراری دیگر عملیات نجات نیست و تبدیل به یک عملیات بازیابی شده است

9. The LA county fire chief says the neighborhood looks like a war zone.
[ترجمه ترگمان]رئیس آتش نشانی لس آنجلس می گوید که این محله به یک منطقه جنگی شباهت دارد
[ترجمه گوگل]رئیس پلیس لسآنجلس می گوید که محله به نظر می رسد یک منطقه جنگی است

10. Our fire chief concentrated his men on the roof to fight the blaze.
[ترجمه ترگمان]رئیس آتش نشانی افراد خود را روی بام متمرکز کرد تا شعله های آتش را روشن کند
[ترجمه گوگل]مدیر آتش ما مردان خود را بر روی سقف تمرکز می کرد تا با شعله های آتش مبارزه کند

11. Your fire chief got the airline to hold the plane!
[ترجمه ترگمان] رئیس هوایی شما هواپیما رو گرفته که هواپیما رو نگه داره
[ترجمه گوگل]رئیس آتش نشانی شما، هواپیمایی برای نگه داشتن هواپیما!

12. The bowling alley fire in a neighboring town that killed five firemen when my father was deputy fire chief.
[ترجمه ترگمان]سالن بولینگ در یک شهر مجاور که پدر من معاون رئیس آتش نشانی بود آتش سوزی شد
[ترجمه گوگل]کابین بولینگ در یک شهر همسایه که پنج تن از آتش نشانان را کشته بود، زمانی که پدر من معاون رئیس آتش نشانی بود

13. "It will take two to three months to identify those burned-out bodies still in the train, " Taegu Fire Chief Kim Shin-dong told reporters.
[ترجمه ترگمان]کیم شین لو، رئیس آتش نشانی Taegu، به خبرنگاران گفت: \" دو سه ماه طول می کشد تا اجساد سوخته هنوز در قطار پیدا شوند \"
[ترجمه گوگل]کیم شین دونگ، رئیس فدراسیون Taegu، به خبرنگاران گفت: «دو تا سه ماه طول می کشد تا بدن آنها را که هنوز در قطار شناخته شده اند شناسایی کند

14. "There was some kind of release of a chemical of some type. We do not know what that gas is," New Bedford Fire Chief Paul Leger said.
[ترجمه ترگمان]او می گوید: \" نوعی از مواد شیمیایی نوعی از مواد شیمیایی وجود داشت پل Leger رئیس آتش نشانی بدفورد جدید گفت: \" ما نمی دانیم این گاز چیست \"
[ترجمه گوگل]'نوعی انتشار شیمیایی از نوعی بود پل لگر، رئیس پلیس نیویور بید فرید، گفت: 'ما نمی دانیم که گاز چیست '


کلمات دیگر: