نام گذاری کردن (هنگام تعمید)، تعمید دادن
christened
نام گذاری کردن (هنگام تعمید)، تعمید دادن
انگلیسی به فارسی
تعمید یافته، نام گذاری کردن، تعمید دادن
انگلیسی به انگلیسی
• given a name at baptism
جملات نمونه
1. they christened him "john"
او را جان نامیدند.
2. the new hall was christened with a lecture and folkloric dances
تالار جدید با یک خطابه و رقص های محلی افتتاح شد.
3. the new ship was christened "tiger"
(کشتی) ناو جدید ((پلنگ)) نامگذاری شد.
کلمات دیگر: