(انگلیس) اتومبیل گشتی پلیس، سابقه ی بد، سابقهی بد frequent absences was a black mark on his record غیبتهای مکرر پروندهی او را خراب کرد
black mark
(انگلیس) اتومبیل گشتی پلیس، سابقه ی بد، سابقهی بد frequent absences was a black mark on his record غیبتهای مکرر پروندهی او را خراب کرد
انگلیسی به فارسی
سابقهی بد
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: something unfavorable or detrimental in one's record.
• mark indicating something unfavorable in someone's record
if someone has a black mark against them, they have done something or have a quality which causes people to disapprove of them.
if someone has a black mark against them, they have done something or have a quality which causes people to disapprove of them.
جملات نمونه
1. There was one black mark against him.
[ترجمه ترگمان]یک علامت سیاه بر علیه او وجود داشت
[ترجمه گوگل]یک علامت سیاه در برابر او وجود داشت
[ترجمه گوگل]یک علامت سیاه در برابر او وجود داشت
2. She earned a black mark for opposing company policy.
[ترجمه ترگمان]او یک علامت سیاه برای مخالفت با سیاست شرکت به دست آورد
[ترجمه گوگل]او برای مخالفت با سیاست شرکت، یک علامت سیاه را به دست آورد
[ترجمه گوگل]او برای مخالفت با سیاست شرکت، یک علامت سیاه را به دست آورد
3. The public scandal was a black mark against him.
[ترجمه ترگمان]آن رسوایی عمومی نشان سیاهی بر او داشت
[ترجمه گوگل]رسوایی عمومی یک علامت سیاه در برابر او بود
[ترجمه گوگل]رسوایی عمومی یک علامت سیاه در برابر او بود
4. The public scandal left a black mark on his career.
[ترجمه ترگمان]رسوایی عمومی علامت سیاهی بر حرفه او گذاشت
[ترجمه گوگل]رسوایی عمومی یک علامت سیاه در کار خود را ترک کرد
[ترجمه گوگل]رسوایی عمومی یک علامت سیاه در کار خود را ترک کرد
5. Incidentally, Willoughby, you've earned yourself a black mark for that little trouble.
[ترجمه ترگمان]در واقع، \"ویلوبی\"، تو یه علامت سیاه برای این دردسر کوچیک بدست آوردی
[ترجمه گوگل]در ضمن، ویلوبیبی، شما یک علامت سیاه و سفید برای آن مشکل کوچک به دست آورده اید
[ترجمه گوگل]در ضمن، ویلوبیبی، شما یک علامت سیاه و سفید برای آن مشکل کوچک به دست آورده اید
6. It would be a good mark, not a black mark.
[ترجمه ترگمان]این نشانه خوبی است، نه نشانه سیاه
[ترجمه گوگل]این یک علامت خوب است، نه یک علامت سیاه
[ترجمه گوگل]این یک علامت خوب است، نه یک علامت سیاه
7. But there is one black mark.
[ترجمه ترگمان]اما یه علامت سیاه هست
[ترجمه گوگل]اما یک علامت سیاه وجود دارد
[ترجمه گوگل]اما یک علامت سیاه وجود دارد
8. Irina had put a black mark against him with Rakovsky.
[ترجمه ترگمان]ایرینا علامت سیاهی بر علیه او گذاشته بود
[ترجمه گوگل]ایرینا علامت سیاه را در برابر او با راکوفسکی گذاشت
[ترجمه گوگل]ایرینا علامت سیاه را در برابر او با راکوفسکی گذاشت
9. A mini-breakdown was less of a black mark than a criminal record if he should ever choose to emigrate.
[ترجمه ترگمان]اگر او بخواهد مهاجرت کند، یک شکست کوچک کم تر از یک نشانه سیاه بود
[ترجمه گوگل]اگر او تا به حال باید مهاجرت کند، یک مینی تجزیه کمتر از علامت سیاه و سفید بود
[ترجمه گوگل]اگر او تا به حال باید مهاجرت کند، یک مینی تجزیه کمتر از علامت سیاه و سفید بود
10. You get a black mark next to your name that may show up in your next evaluation.
[ترجمه ترگمان]در کنار نام خود علامت سیاه می گیرید که ممکن است در ارزیابی بعدی خود ظاهر شود
[ترجمه گوگل]شما علامت سیاه و سفید در کنار نام خود را که ممکن است در ارزیابی بعدی شما نشان داده شود
[ترجمه گوگل]شما علامت سیاه و سفید در کنار نام خود را که ممکن است در ارزیابی بعدی شما نشان داده شود
11. Still, you could almost see the black mark being registered against the name of the man who had asked the question.
[ترجمه ترگمان]با این حال، شما تقریبا می توانید نشان سیاهی را که به نام مردی که از این سوال پرسیده بود، ببینید
[ترجمه گوگل]با این حال، شما تقریبا می توانید علامت سیاه را در برابر نام مردی که از این سوال خواسته شده است، مشاهده کنید
[ترجمه گوگل]با این حال، شما تقریبا می توانید علامت سیاه را در برابر نام مردی که از این سوال خواسته شده است، مشاهده کنید
12. The black mark side is the effect of the lamp burning the LCD screen.
[ترجمه ترگمان]طرف علامت سیاه، اثر چراغ روشن کردن صفحه LCD است
[ترجمه گوگل]سمت مارک سیاه اثر لامپ سوخته صفحه LCD است
[ترجمه گوگل]سمت مارک سیاه اثر لامپ سوخته صفحه LCD است
13. The scandal left him with a black mark.
[ترجمه ترگمان]این رسوایی او را با علامت سیاه رها کرد
[ترجمه گوگل]رسوایی او را با علامت سیاه ترک کرد
[ترجمه گوگل]رسوایی او را با علامت سیاه ترک کرد
14. His continual lateness was a black mark against his promotion.
[ترجمه ترگمان]این تاخیر دائم به خاطر ترفیع او بود
[ترجمه گوگل]عقب ماندگی او یک علامت سیاه در برابر تبلیغ او بود
[ترجمه گوگل]عقب ماندگی او یک علامت سیاه در برابر تبلیغ او بود
15. But he has a big black mark against him : his faith.
[ترجمه ترگمان]اما یک علامت بزرگ سیاه بر علیه او دارد: ایمان او
[ترجمه گوگل]اما او یک علامت بزرگ سیاه و سفید در برابر او ایمان خود را دارد
[ترجمه گوگل]اما او یک علامت بزرگ سیاه و سفید در برابر او ایمان خود را دارد
Frequent absences was a black mark on his record.
غیبتهای مکرر پروندهی او را خراب کرد.
کلمات دیگر: