کلمه جو
صفحه اصلی

black sea


دریای سیاه (در شمال ترکیه و جنوب اوکراین)

انگلیسی به فارسی

دریای سیاه


دریای سیاه (در شمال ترکیه و جنوب اوکراین)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a sea surrounded by Russia, Ukraine, Turkey, and the Balkan Peninsula.

• sea that borders with turkey bulgaria rumania ukraine and georgia, outlet to the mediterranean ocean

جملات نمونه

1. The only light over the deep black sea was the blink shone from the beacon.
[ترجمه ترگمان]تنها نوری که در دریای سیاه عمیق دیده می شد از چراغ راهنما می درخشید
[ترجمه گوگل]تنها نور بیش از دریای سیاه عمیق بود که از چراغ روشن شد

2. The Black Sea is facing ecological catastrophe as a result of pollution.
[ترجمه ترگمان]دریای سیاه در نتیجه آلودگی با فاجعه زیست محیطی روبرو است
[ترجمه گوگل]دریای سیاه در اثر آلودگی به فاجعه زیست محیطی رسیده است

3. The Danube empties into the Black Sea.
[ترجمه ترگمان]دانوب به دریای سیاه می ریزد
[ترجمه گوگل]دانوب به دریای سیاه منتقل می شود

4. The Black Sea is a large inland sea.
[ترجمه ترگمان]دریای سیاه یک دریای داخلی بزرگ است
[ترجمه گوگل]دریای سیاه دریای بزرگ است

5. Both republics border on the Black Sea.
[ترجمه ترگمان]هر دو جمهوری در دریای سیاه هم مرز هستند
[ترجمه گوگل]هر دو جمهوری در دریای سیاه مرزی هستند

6. The treaty neutralized the Black Sea.
[ترجمه ترگمان]معاهده دریای سیاه را خنثی کرد
[ترجمه گوگل]این معاهده دریای سیاه را خنثی کرد

7. We sailed across the Black Sea in a yacht.
[ترجمه ترگمان]ما در قایق بادبانی به سوی دریای سیاه حرکت کردیم
[ترجمه گوگل]ما در دریای سیاه در قایق بادبانی رفتیم

8. The town is on the straits between the Black Sea and the Mediterranean.
[ترجمه ترگمان]این شهر در بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار دارد
[ترجمه گوگل]این شهر در دریای سیاه و مدیترانه قرار دارد

9. I have seen battle fleets in the Black Sea and the great war galleons of the Caspian.
[ترجمه ترگمان]من کشتی های جنگی را در دریای سیاه و کشتی های جنگی بزرگ دریای خزر دیده ام
[ترجمه گوگل]من ناوگان جنگی در دریای سیاه و جنگجویان جنگ بزرگ خزر را دیده ام

10. He was martyred when thrown into the Black Sea with an anchor tied to him.
[ترجمه ترگمان]او هنگامی که به دریای سیاه پرتاب شد و یک لنگر به او بسته شد شهید شد
[ترجمه گوگل]او هنگامی که با لنگر به او متصل شد، شهید شد

11. The Black Sea borders a half-dozen countries.
[ترجمه ترگمان]دریای سیاه حدود شش کشور است
[ترجمه گوگل]دریای سیاه مرز دوازده کشور دارد

12. To the east lies the Black Sea and beyond that the rich lands of Parthia.
[ترجمه ترگمان]در شرق دریای سیاه و فراتر از آن سرزمین های حاصلخیز پارت قرار دارد
[ترجمه گوگل]به شرق دریای سیاه و فراتر از آن سرزمین های غنی Parthia است

13. The river disgorges its waters into the Black Sea.
[ترجمه ترگمان]رودخانه آب خود را به دریای سیاه می ریزد
[ترجمه گوگل]رودخانه آبهای خود را به دریای سیاه تخریب می کند

14. Unemployed teenagers in the Black Sea region seem especially prone to it.
[ترجمه ترگمان]نوجوانان بی کار در منطقه دریای سیاه به ویژه مستعد آن هستند
[ترجمه گوگل]نوجوانان بیکار در منطقه دریای سیاه به نظر می رسد به خصوص به آن وابسته است


کلمات دیگر: