کلمه جو
صفحه اصلی

black book


کتاب سیاه (کتابی که نام اشخاص مطرود یا ناخواسته یا بزهکار و غیره را در آن می نویسند)، دفتر ثبت نام تبه کاران و مجرمین یاکسانی که ازانجام عملی ممنوع میشوند

انگلیسی به فارسی

دفتر ثبت نام تبهکاران و مجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع می‌شوند، کتاب سیاه


کتاب سیاه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a real or imaginary notebook containing names of people, usu. recorded for future censure or punishment.

• black list, list of undesirable people

جملات نمونه

1. The Black Book seeks to break with this camp mentality of scholarship.
[ترجمه ترگمان]کتاب سیاه به دنبال شکستن ذهنیت این کمپ است
[ترجمه گوگل]کتاب سیاه به دنبال تحقق بخشیدن به این دانشنامه است

2. The Black Book Of Communism is not a definitive work.
[ترجمه ترگمان]کتاب سیاه از کمونیسم یک کار قطعی نیست
[ترجمه گوگل]کتاب سیاه کمونیسم کار قطعی نیست

3. Black book of Thursday, there are red Sunday.
[ترجمه ترگمان]کتاب سیاه پنجشنبه قرمز است
[ترجمه گوگل]کتاب سیاه پنجشنبه، یکشنبه قرمز وجود دارد

4. I've got a little black book with me poems in!
[ترجمه ترگمان]یه کتاب سیاه کوچولو با خودم دارم
[ترجمه گوگل]من یک کتاب کوچک سیاه با اشعارم در دست دارم

5. John is in teacher's black book.
[ترجمه ترگمان]جان در کتاب سیاه معلم است
[ترجمه گوگل]جان در کتاب سیاه معلم است

6. Please bring me that big black book from the shelf behind you.
[ترجمه ترگمان]لطفا اون کتاب بزرگ سیاه رو از قفسه پشت سرت بیار
[ترجمه گوگل]لطفا این کتاب سیاه بزرگ را از پشت صندلی کنار من بیاورید

7. This is a red and black book.
[ترجمه ترگمان]این کتاب قرمز و سیاه است
[ترجمه گوگل]این یک کتاب قرمز و سیاه است

8. You keep a little black book of people you've arrested?
[ترجمه ترگمان]تو یه کتاب سیاه کوچولو از مردمی که دستگیر کردی نگه می داری؟
[ترجمه گوگل]شما یک کتاب سیاه و سفید از افرادی که دستگیر کرده اید نگهداری می کنید؟

9. He thumbed through a big, black book, full of names, hunting for Jordache.
[ترجمه ترگمان]با انگشت به یک کتاب بزرگ سیاه و سیاه که پر از اسامی بود و به دنبال Jordache می گشت، زیر لب گفت:
[ترجمه گوگل]او از طریق یک کتاب بزرگ، سیاه و سفید، پر از نام ها، شکار برای Jordache انداخت

10. He stepped out of reach of the hairy hands that looked boiled red and collided with a pew, which spilled black books.
[ترجمه ترگمان]از دسترس دسته ای پشمالویش بیرون آمد که سرخ به نظر می رسید و به یک نیمکت تکیه داده بود که کتاب های سیاه بر روی آن ریخته بود
[ترجمه گوگل]او از دسترسی به دستهای مینا خارج شد که سرخ شده و سرخ شده و با یک گلوله کشیده شده بود که کتابهای سیاه را ریخت

11. She was sitting in an armchair in the library, murmuring words over a little black book.
[ترجمه ترگمان]او روی یک صندلی راحتی در کتابخانه نشسته بود و کلمات را روی یک کتاب کوچک مشکی زمزمه می کرد
[ترجمه گوگل]او در صندلی نشسته در کتابخانه نشسته بود، حرف هایش را روی یک کتاب سیاه کوچک نشسته بود

12. By Hugh Hebert COMEDY-thrillers could have a hard time without small black books that disappear containing the clue to mysterious fortunes.
[ترجمه ترگمان]توسط هیو Hebert که در آن کتاب های کوچک و کوچک دیده می شد، می توانست اوقات سختی داشته باشد که در آن ناپدید شود
[ترجمه گوگل]توسط هیو هیبرت کمدی هیجان انگیز می تواند زمان سخت بدون کتاب های کوچک سیاه و سفید که ناپدید می شوند حاوی سرنخ به ثروت اسرار آمیز است

13. How much money will you give me for my little black book?
[ترجمه ترگمان]چقدر پول برای کتاب سیاه کوچولوی من می دهی؟
[ترجمه گوگل]چقدر پول من برای کتاب سیاه من کم میکنم؟

14. You want to watch him. He'll have you down in his little black book.
[ترجمه ترگمان] تو می خوای مراقبش باشی او تو را در دفتر کوچکش پیدا خواهد کرد
[ترجمه گوگل]شما میخواهید او را تماشا کنید او شما را در کتاب سیاه کوچک خود را پایین خواهد آورد

اصطلاحات

be in someone's black book

در کتاب (یا لیست) سیاه کسی بودن، مورد طرد یا دشمنی قرار گرفتن


little black book

(عامیانه) کتابی که حاوی نام و آدرس دوستان دختر و معشوقه‌ها باشد



کلمات دیگر: