رسانه ها، پریز، روزنه، مخرج، مجرای خروج، بازار فروش، عبور، در رو
outlets
انگلیسی به فارسی
جملات نمونه
1. sexual outlets
وسایل ارضای غریزه ی جنسی
2. they must find new outlets for their industries
آنان باید برای صنایع خود بازارهای جدید بیابند.
3. this room has two electrical outlets
این اتاق دو خروجی برق دارد.
4. our farmers have a choice of several outlets
کشاورزان ما می توانند برای (فروش) فرآورده های خود از چندین بازار استفاده کنند.
پیشنهاد کاربران
خروجی
محلهای فروش
مراکز ، بازار ، محل فروش
کلمات دیگر: