کلمه جو
صفحه اصلی

clock up


(طبق دستگاه شمارگر و غیره) جمع بندی کردن، بالغ شدن بر

انگلیسی به فارسی

ساعت بالا


انگلیسی به انگلیسی

• register the distance travelled (cars, planes); reach a specific total, accumulate

جملات نمونه

1. In two years, he clocked up over 100 victories.
[ترجمه ترگمان]در عرض دو سال، او بیش از ۱۰۰ پیروزی را ثبت کرد
[ترجمه گوگل]در دو سال، او بیش از 100 پیروزی را انجام داد

2. Altogether on the trip we clocked up over 800 miles.
[ترجمه ترگمان]روی هم رفته در این سفر بیش از ۸۰۰ مایل طول کشید
[ترجمه گوگل]در کل سفر ما بیش از 800 مایل افزایش یافت

3. Councillor Scott has clocked up more than 25 years on the borough council.
[ترجمه ترگمان]Scott، یکی از اعضای شورا، بیش از ۲۵ سال است که این شورا را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]شورای اسکات بیش از 25 سال در شورای شهر فعالیت داشته است

4. The Dodgers have clocked up six wins in a row.
[ترجمه ترگمان]تیم داجرز پس از کسب شش پیروزی در یک ردیف، شش پیروزی خود را از دست داده است
[ترجمه گوگل]Dodgers تا به حال شش برنده در یک ردیف

5. She clocked up one of the fastest times of the year.
[ترجمه ترگمان]او یکی از سریع ترین زمان سال را ثبت کرد
[ترجمه گوگل]او یکی از سریعترین سال های سال را به خود اختصاص داد

6. On the trip we clocked up over 1 800 miles.
[ترجمه ترگمان]در این سفر بیش از ۱ ۸۰۰ مایل به طول انجامید
[ترجمه گوگل]در سفر ما بیش از 1 800 مایل را با سرعت بالا انجام دادیم

7. I clocked up 90,000 miles in my Ford.
[ترجمه ترگمان]با سرعت ۹۰ هزار میل در فورد را گرفتم
[ترجمه گوگل]من 90000 مایل را در فوردم فشردم

8. He has clocked up more than 25 years on the committee.
[ترجمه ترگمان]او بیش از ۲۵ سال در این کمیته وقت داشته است
[ترجمه گوگل]او بیش از 25 سال در کمیته کار کرده است

9. My car has clocked up 50000 miles.
[ترجمه ترگمان]ماشین من به سرعت ۵۰۰۰۰ مایل را طی کرده است
[ترجمه گوگل]ماشین من تا 5000 مایل فاصله دارد

10. The Australians have clocked up three gold medals and two silvers in the swimming events.
[ترجمه ترگمان]استرالیایی ها ۳ مدال طلا و دو مدال نقره در مسابقات شنا ثبت کرده اند
[ترجمه گوگل]استرالیایی ها سه مدال طلا و دو سیلور در مسابقات شنا کرده اند

11. The company has clocked up record exports this year.
[ترجمه ترگمان]این شرکت صادرات بی سابقه خود را در سال جاری ثبت کرده است
[ترجمه گوگل]این شرکت در سال جاری میزان صادرات محصولات خود را افزایش داده است

12. He clocked up a lot of debts.
[ترجمه ترگمان]او به شدت مقروض شد
[ترجمه گوگل]او مقدار زیادی بدهی را مرتب کرد

13. We've clocked up 500 miles today.
[ترجمه ترگمان]امروز ۵۰۰ مایل با حرکت فاصله داریم
[ترجمه گوگل]امروز ما 500 مایل را با سرعت 500 کیلومتر صعود کردیم

14. Thomas has clocked up 40 years service with Llanidloes.
[ترجمه ترگمان]توماس ۴۰ سال خدمت با Llanidloes را آغاز کرده است
[ترجمه گوگل]توماس با خدمات Llanidloes 40 ساله را امتحان کرده است

15. He had also clocked up 34 years as a retained firefighter when he retired from that job two years ago.
[ترجمه ترگمان]او همچنین ۳۴ سال پیش بعنوان آتش نشان ابقا شده بود زمانی که از آن شغل دو سال پیش بازنشسته شد
[ترجمه گوگل]او همچنین 34 سال به عنوان یک آتش نشان باقی مانده بود، زمانی که دو سال پیش از این کار بازنشسته شد

پیشنهاد کاربران

دست یافتن

Reach a particular number or amount


کلمات دیگر: