روانشناسى : انسان محورى
anthropocentrism
روانشناسى : انسان محورى
انگلیسی به فارسی
انسانمداری
انسان شناسی
انگلیسی به انگلیسی
• view of man as the central element or purpose of the universe; view of reality solely in terms of human experience
جملات نمونه
1. There exists a controversy between anthropocentrism and counter - anthropocentrism on the ecological environment problem.
[ترجمه ترگمان]بحثی بین anthropocentrism و anthropocentrism بر روی مساله محیط زیست اکولوژیکی وجود دارد
[ترجمه گوگل]مناقشه بین انسان شناسی و ضد انسجام نژادی در مورد مسئله محیط زیست وجود دارد
[ترجمه گوگل]مناقشه بین انسان شناسی و ضد انسجام نژادی در مورد مسئله محیط زیست وجود دارد
2. Ecologic ethics of non - anthropocentrism produce revolution in mode of thinking, values, some basic concepts of ethics.
[ترجمه ترگمان]اخلاق غیر - انقلاب تولید را در حالت تفکر، ارزش ها، برخی مفاهیم اولیه اخلاق تولید می کند
[ترجمه گوگل]اخلاق اکولوژیک غیر انتروسکوتریسم، انقلاب را در حالت تفکر، ارزش ها و برخی مفاهیم اولیه اخلاق ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]اخلاق اکولوژیک غیر انتروسکوتریسم، انقلاب را در حالت تفکر، ارزش ها و برخی مفاهیم اولیه اخلاق ایجاد می کند
3. Struggle of anthropocentrism and non - anthropocentrism is one of contemporary philosophy hot spots.
[ترجمه ترگمان]مبارزه of و non یکی از نقاط داغ فلسفه معاصر است
[ترجمه گوگل]مبارزه با انسان شناسی و غیر انسانی مرکزیت یکی از نقاط داغ فلسفه معاصر است
[ترجمه گوگل]مبارزه با انسان شناسی و غیر انسانی مرکزیت یکی از نقاط داغ فلسفه معاصر است
4. Anthropocentrism and non - anthropocentrism are two groups of studying the relationship between human being and nature.
[ترجمه ترگمان]anthropocentrism و non دو گروه از مطالعه رابطه بین انسان و طبیعت هستند
[ترجمه گوگل]انسان شناسی و غیر انتروکوکسیتیسم، دو گروه مطالعه رابطه بین انسان و طبیعت است
[ترجمه گوگل]انسان شناسی و غیر انتروکوکسیتیسم، دو گروه مطالعه رابطه بین انسان و طبیعت است
5. Anthropocentrism, developmentalism and scientism are three tough roots going deep into human thinking.
[ترجمه ترگمان]anthropocentrism، developmentalism و scientism سه ریشه سخت هستند که عمیقا به تفکر انسان نفوذ می کنند
[ترجمه گوگل]انسان شناسی، توسعه گرایی و علم گرایی سه ریشه دشوار است که عمیق به فکر انسان می شود
[ترجمه گوگل]انسان شناسی، توسعه گرایی و علم گرایی سه ریشه دشوار است که عمیق به فکر انسان می شود
6. The establishment of a centreless anthropocentrism is a development stage of environmental ethics.
[ترجمه ترگمان]تاسیس a anthropocentrism یک مرحله توسعه اخلاقی محیطی است
[ترجمه گوگل]استقرار یک انسان شناسی بدون تمرکز، مرحله تکاملی اخلاق زیست محیطی است
[ترجمه گوگل]استقرار یک انسان شناسی بدون تمرکز، مرحله تکاملی اخلاق زیست محیطی است
7. In order to solve this problem, we should give a reasonable and explicit definition on the concept of"anthropocentrism"and"non- anthropocentrism"first.
[ترجمه ترگمان]به منظور حل این مشکل باید یک تعریف صریح و صریح از مفهوم \"anthropocentrism\" و \"non\" داشته باشیم
[ترجمه گوگل]به منظور حل این مشکل، باید تعریفی منطقی و صریح در مورد مفهوم 'انترپوکوسیتیسم' و 'آنتروپوکوسیستیسم' برای اولین بار ارائه دهیم
[ترجمه گوگل]به منظور حل این مشکل، باید تعریفی منطقی و صریح در مورد مفهوم 'انترپوکوسیتیسم' و 'آنتروپوکوسیستیسم' برای اولین بار ارائه دهیم
8. It is my read of human nature that our anthropocentrism is deeply engrained.
[ترجمه ترگمان]این کتاب من از طبیعت بشری است که anthropocentrism عمیقا تحت تاثیر قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]این خواندن من از طبیعت بشر است که انسان شناسی منحصرا عمیق است
[ترجمه گوگل]این خواندن من از طبیعت بشر است که انسان شناسی منحصرا عمیق است
9. Ecological philosophies develop in the course of the confrontation between anthropocentrism and ecocentrism.
[ترجمه ترگمان]فلسفه اکولوژی در مسیر رویارویی بین anthropocentrism و ecocentrism رشد می کند
[ترجمه گوگل]فلسفه های زیست محیطی در جریان درگیری بین انسان شناسی و اکوژنتیسم ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]فلسفه های زیست محیطی در جریان درگیری بین انسان شناسی و اکوژنتیسم ایجاد می شود
10. The paper holds that out of the social practice of mankind anthropocentrism should be stuck to but confined to a certain extent only and that misunderstanding of anthropocentrism be opposed to.
[ترجمه ترگمان]این مقاله نشان می دهد که خارج از عمل اجتماعی بشر anthropocentrism باید به حد معینی محدود شود و سو تفاهم of با آن مخالف باشد
[ترجمه گوگل]این مقاله معتقد است که خارج از عمل اجتماعی انسان شناسی انسان باید تنها به حد معینی محدود شود و درک نادرست نسبت به انسان گرایی با آن مخالف باشد
[ترجمه گوگل]این مقاله معتقد است که خارج از عمل اجتماعی انسان شناسی انسان باید تنها به حد معینی محدود شود و درک نادرست نسبت به انسان گرایی با آن مخالف باشد
11. In order to construct the scientific view of ecological ethic, we must sublate the anthropocentrism.
[ترجمه ترگمان]به منظور ساختن دیدگاه علمی اخلاق اکولوژیک، ما باید the را به چالش بکشیم
[ترجمه گوگل]برای ساختن دیدگاه علمی از اخلاق زیست شناختی، باید انسان شناسی را بشناسیم
[ترجمه گوگل]برای ساختن دیدگاه علمی از اخلاق زیست شناختی، باید انسان شناسی را بشناسیم
پیشنهاد کاربران
anthropocentrism ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: انسان محوری
تعریف: نوعی جهان بینی که براساس آن انسان سرچشمۀ تمام ارزش هاست، زیرا مفهوم ارزش ساختۀ انسان است و برای طبیعت به صرف اینکه در خدمت انسان است ارزش قائل است
واژه مصوب: انسان محوری
تعریف: نوعی جهان بینی که براساس آن انسان سرچشمۀ تمام ارزش هاست، زیرا مفهوم ارزش ساختۀ انسان است و برای طبیعت به صرف اینکه در خدمت انسان است ارزش قائل است
کلمات دیگر: