بناپارت (نام خانوادگی ناپلئون امپراطور فرانسه)
bonaparte
بناپارت (نام خانوادگی ناپلئون امپراطور فرانسه)
انگلیسی به فارسی
بناپارت (نام خانوادگی ناپلئون امپراطور فرانسه)
بناپارت
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: see Napoleon I.
• napoleon bonaparte (1769-1821), emperor of france, military commander and conqueror
جملات نمونه
1. napoleon bonaparte was first consul
ناپلئون بناپارت کنسول اول بود.
2. He was a direct descendant of Napoleon Bonaparte.
[ترجمه ترگمان]او از نوادگان ناپلئون بناپارت بود
[ترجمه گوگل]او یک نسل مستقیم ناپلئون بناپارت بود
[ترجمه گوگل]او یک نسل مستقیم ناپلئون بناپارت بود
3. Branwell's toy soldier, Bonaparte, had become the strong, bad, good-looking Duke of Northangerland.
[ترجمه ترگمان]سرباز اسباب بازی Branwell، بناپارت، قوی، بد و مهربان دوک of شده بود
[ترجمه گوگل]سرباز اسباب بازی برونول، بناپارت، به دوک Northangerland قوی، بد و خوب نگاه کرد
[ترجمه گوگل]سرباز اسباب بازی برونول، بناپارت، به دوک Northangerland قوی، بد و خوب نگاه کرد
4. The Institute had the academician, Napoleon Bonaparte, stricken from its list of members.
[ترجمه ترگمان]انستیتو از اعضای فرهنگستان به نام ناپلئون بناپارت، که از فهرست اعضایش بود، عضو فرهنگستان شده بود
[ترجمه گوگل]این مؤسسه دانشگاه علمی ناپلئون بناپارت را که از لیست اعضای آن محروم شده بود، رد کرد
[ترجمه گوگل]این مؤسسه دانشگاه علمی ناپلئون بناپارت را که از لیست اعضای آن محروم شده بود، رد کرد
5. In 18 Napoleon Bonaparte, Emperor of the French, led his Army into Russia.
[ترجمه ترگمان]در سال < Number > ۱۸ < \/ Number > ناپلئون بوناپارت، امپراطور فرانسه، ارتش خود را به روسیه هدایت کرد
[ترجمه گوگل]در سال 18 ناپلئون بناپارت، امپراتور فرانسه، ارتش خود را به روسیه هدایت کرد
[ترجمه گوگل]در سال 18 ناپلئون بناپارت، امپراتور فرانسه، ارتش خود را به روسیه هدایت کرد
6. Napoleon Bonaparte is proclaimed Emperor of France by the French Senate.
[ترجمه ترگمان]ناپلئون بناپارت به وسیله سنای فرانسه امپراطور فرانسه نامیده می شود
[ترجمه گوگل]ناپلئون بناپارت توسط سنا فرانسوی امپراتور فرانسه اعلام شده است
[ترجمه گوگل]ناپلئون بناپارت توسط سنا فرانسوی امپراتور فرانسه اعلام شده است
7. For decades, the fate of Napoleon Bonaparte has been debated and studied.
[ترجمه ترگمان]برای دهه ها، سرنوشت ناپلئون بوناپارت مورد بحث و بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]برای چندین دهه سرنوشت ناپلئون بناپارت بحث و بررسی شده است
[ترجمه گوگل]برای چندین دهه سرنوشت ناپلئون بناپارت بحث و بررسی شده است
8. The house was renamed Bonaparte Mansion when it was owned by Louis XV and Louis XVI successively when they acted as emperors.
[ترجمه ترگمان]خانه به خانه بوناپارت تغییر نام داد که متعلق به لویی پانزدهم و لویی شانزدهم بود که به صورت امپراطوران عمل کردند
[ترجمه گوگل]خانه متعلق به بناپارت بود که متعلق به لوئیس XV و لوئیس XVI بود، زمانی که آنها به عنوان امپراتور عمل کردند
[ترجمه گوگل]خانه متعلق به بناپارت بود که متعلق به لوئیس XV و لوئیس XVI بود، زمانی که آنها به عنوان امپراتور عمل کردند
9. The Battle of Leipzig concludes, giving Napoleon Bonaparte one of his worst defeats.
[ترجمه ترگمان]نبرد لایپزیگ به پایان رسید و به ناپلئون بوناپارت یکی از بدترین شکست ها را داد
[ترجمه گوگل]نبرد لایپزیگ نتیجه می دهد که ناپلئون بناپارت را یکی از بدترین شکست های خود می داند
[ترجمه گوگل]نبرد لایپزیگ نتیجه می دهد که ناپلئون بناپارت را یکی از بدترین شکست های خود می داند
10. The memoirs of French Emperor Napoleon Bonaparte and a draft copy of his unpublished will have been sold in Paris for more than 300,000 euros.
[ترجمه ترگمان]خاطرات امپراطور فرانسه ناپلئون بناپارت و یک نسخه از چاپ unpublished وی در پاریس به مبلغ بیش از ۳۰۰،۰۰۰ یورو فروخته خواهد شد
[ترجمه گوگل]خاطرات امپراتور فرانسوی ناپلئون بناپارت و نسخه پیش نویس منتشر نشده او در پاریس برای بیش از 300،000 یورو فروخته می شود
[ترجمه گوگل]خاطرات امپراتور فرانسوی ناپلئون بناپارت و نسخه پیش نویس منتشر نشده او در پاریس برای بیش از 300،000 یورو فروخته می شود
11. These circumstances led Bonaparte to abandon his plans to rebuild France's New World empire.
[ترجمه ترگمان]این شرایط موجب شد که بوناپارت برنامه خود برای بازسازی امپراطوری جدید فرانسه را ترک گوید
[ترجمه گوگل]این شرایط باعث شد بناپارتی طرح های خود را برای بازسازی امپراتوری جدید فرانسه بیابد
[ترجمه گوگل]این شرایط باعث شد بناپارتی طرح های خود را برای بازسازی امپراتوری جدید فرانسه بیابد
12. Napoleon Bonaparte was awarded the island as a tiny principality in a face-saving deal after his first abdication in 18
[ترجمه ترگمان]پس از استعفای اول او در سن ۱۸ سالگی ناپلیون بناپارت این جزیره را به عنوان یکی از املاک خصوصی در نظر گرفت
[ترجمه گوگل]ناپلئون بناپارت جزیره را به عنوان یک حکومت کوچک در یک معامله با چهره صرفه جویی کرد پس از اولین توطئه خود در 18 سال
[ترجمه گوگل]ناپلئون بناپارت جزیره را به عنوان یک حکومت کوچک در یک معامله با چهره صرفه جویی کرد پس از اولین توطئه خود در 18 سال
13. The other outcome, after the defeat of Emperor Bonaparte in the Franco-Prussian War, was the 1871 establishment of the short-lived French government known by historians as the "Paris Commune. "
[ترجمه ترگمان]نتیجه دیگر، پس از شکست امپراتور بناپارت در جنگ فرانسه و پروس، در سال ۱۸۷۱ بنا به گفته مورخان به عنوان \"کمون پاریس\" شناخته شد
[ترجمه گوگل]نتیجه دیگر، پس از شکست امپراتور بناپارت در جنگ فرانکو-پروس، سال 1871 تأسیس دولت کوتاه مدت فرانسه بود که مورخان آن را 'کمون پاریس' میدانستند '
[ترجمه گوگل]نتیجه دیگر، پس از شکست امپراتور بناپارت در جنگ فرانکو-پروس، سال 1871 تأسیس دولت کوتاه مدت فرانسه بود که مورخان آن را 'کمون پاریس' میدانستند '
14. I regret the time when I saw bonaparte and Talma enter the Bel Sauvage, arm in arm.
[ترجمه ترگمان]افسوس می خورم که وقتی دیدم bonaparte و تالما بازو در بازوی هم دارند، وارد بل Sauvage شدند
[ترجمه گوگل]زمانی که بناپارت و طلما را دیدم، به 'Bel Sauvage' وارد می شوم، باز هم به بازو نگاه می کنم
[ترجمه گوگل]زمانی که بناپارت و طلما را دیدم، به 'Bel Sauvage' وارد می شوم، باز هم به بازو نگاه می کنم
کلمات دیگر: