(روسی)، (در اصل) عضو گروه اکثریت در حزب سوسیال دموکرات کارگران روسیه که پس از انقلاب 1917 حزب کمونیست را تشکیل داد، کمونیست (به ویژه کمونیست روسی)، (کاربرد نادوستانه) تندرو، آدم افراطی، بلشیویکی
bolshevik
(روسی)، (در اصل) عضو گروه اکثریت در حزب سوسیال دموکرات کارگران روسیه که پس از انقلاب 1917 حزب کمونیست را تشکیل داد، کمونیست (به ویژه کمونیست روسی)، (کاربرد نادوستانه) تندرو، آدم افراطی، بلشیویکی
انگلیسی به فارسی
بلشویک ،بلشیویکی
بلشویک
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
مشتقات: Bolshevist (adj.), Bolshevism (n.), Bolshevist (n.)
مشتقات: Bolshevist (adj.), Bolshevism (n.), Bolshevist (n.)
• (1) تعریف: (often l.c.) a member of the majority faction of the party that seized power in 1917 and formed the Communist party in the Soviet Union.
• (2) تعریف: a member of the Soviet, or any, Communist party.
• (3) تعریف: a political extremist of socialist or anarchist tendency (used pejoratively).
• member of the social democratic party in russia (from 1903-1917); member of the russian communist party (in the former soviet union)
bolshevik is used to describe the political system and ideas that lenin and his supporters introduced in russia after the 1917 russian revolution.
a bolshevik was a person who supported lenin and his political ideas.
bolshevik is used to describe the political system and ideas that lenin and his supporters introduced in russia after the 1917 russian revolution.
a bolshevik was a person who supported lenin and his political ideas.
جملات نمونه
1. Seventy-four years after the Bolshevik Revolution, the Soviet era ended.
[ترجمه ترگمان]هفتاد و چهار سال پس از انقلاب Bolshevik، دوران اتحاد جماهیر شوروی به پایان رسید
[ترجمه گوگل]هفتاد و چهار سال پس از انقلاب بلشویک، دوره شوروی به پایان رسید
[ترجمه گوگل]هفتاد و چهار سال پس از انقلاب بلشویک، دوره شوروی به پایان رسید
2. Nor do they deny the growing popularity of Bolshevik rather than Menshevik slogans and strategy in the pre-war years.
[ترجمه ترگمان]آن ها محبوبیت رو به رشد of را به جای شعارهای Menshevik و استراتژی در ساله ای پیش از جنگ، انکار نمی کنند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین از محبوبیت روزافزونی بلشویکها به جای شعارهای و استراتژی منشویک در سالهای پیش از جنگ انکار نمیکنند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین از محبوبیت روزافزونی بلشویکها به جای شعارهای و استراتژی منشویک در سالهای پیش از جنگ انکار نمیکنند
3. Several Bolshevik commissars favoured such a compromise, but Lenin and Trotsky were adamantly opposed and negotiations broke down.
[ترجمه ترگمان]چند حزب بلشویک در Bolshevik به چنین سازشی دست یافتند، اما لنین و تروتسکی به شدت مخالف بودند و مذاکرات به پایان رسید
[ترجمه گوگل]چندین کمیساریای بلشویک از چنین توافقی ایجاب می کردند، اما لنین و تروتسکی به شدت مخالفت کردند و مذاکرات شکست خورد
[ترجمه گوگل]چندین کمیساریای بلشویک از چنین توافقی ایجاب می کردند، اما لنین و تروتسکی به شدت مخالفت کردند و مذاکرات شکست خورد
4. A new Central Committee was elected and the Bolshevik faction became a fully-fledged independent party.
[ترجمه ترگمان]یک کمیته مرکزی جدید انتخاب شد و جناح بلشویک یک حزب کاملا مستقل شد
[ترجمه گوگل]یک کمیته مرکزی جدید انتخاب شد و جناح بلشویک تبدیل به یک حزب مستقل مستقل شد
[ترجمه گوگل]یک کمیته مرکزی جدید انتخاب شد و جناح بلشویک تبدیل به یک حزب مستقل مستقل شد
5. After the Civil War, the Bolshevik party had recreated itself in response to events; it was virtually a new organization.
[ترجمه ترگمان]بعد از جنگ داخلی، حزب بلشویک خود را در واکنش به حوادث از نو ساخت؛ این حزب عملا یک سازمان جدید بود
[ترجمه گوگل]پس از جنگ داخلی، حزب بلشویک خود را در پاسخ به رویدادها تکان داد این تقریبا یک سازمان جدید بود
[ترجمه گوگل]پس از جنگ داخلی، حزب بلشویک خود را در پاسخ به رویدادها تکان داد این تقریبا یک سازمان جدید بود
6. The Bolshevik Party was therefore especially eager to win over minds by means of cultural and ideological propaganda and education.
[ترجمه ترگمان]بنابراین حزب Bolshevik به ویژه مشتاق بود تا با استفاده از تبلیغات فرهنگی و ایدئولوژیک در اذهان مردم پیروز شود
[ترجمه گوگل]بنابراین حزب بلشویک به ویژه از طریق تبلیغ و فرهنگ سازی فرهنگی و ایدئولوژیک مشتاق به برکت ذهن است
[ترجمه گوگل]بنابراین حزب بلشویک به ویژه از طریق تبلیغ و فرهنگ سازی فرهنگی و ایدئولوژیک مشتاق به برکت ذهن است
7. The Bolshevik reputation stood high, and rightly so, for at least they acknowledged the question and officially embraced national independence.
[ترجمه ترگمان]شهرت Bolshevik بالا بود، و حق هم داشت، زیرا دست کم به این پرسش معترف بودند و رسما استقلال ملی را در آغوش کشیدند
[ترجمه گوگل]شهرت بلشویک بالا بود و به درستی چنین است، زیرا حداقل این سوال را پذیرفتند و رسما استقلال ملی را پذیرفتند
[ترجمه گوگل]شهرت بلشویک بالا بود و به درستی چنین است، زیرا حداقل این سوال را پذیرفتند و رسما استقلال ملی را پذیرفتند
8. But they left largely unchallenged the Bolshevik view of October 1917 itself as the greatest achievement of the world revolutionary movement.
[ترجمه ترگمان]اما آن ها تا حد زیادی دیدگاه Bolshevik را در اکتبر ۱۹۱۷ به عنوان بزرگ ترین دستاورد جنبش انقلابی جهان ترک کردند
[ترجمه گوگل]اما آنها عمدتا به دیدار بلشویک ها در اکتبر 1917 خود به عنوان بزرگترین دستاورد جنبش انقلابی جهانی دست نیافتند
[ترجمه گوگل]اما آنها عمدتا به دیدار بلشویک ها در اکتبر 1917 خود به عنوان بزرگترین دستاورد جنبش انقلابی جهانی دست نیافتند
9. The 1917 Bolshevik revolution brought more bloodshed.
[ترجمه ترگمان]انقلاب ۱۹۱۷ ۱۹۱۷ باعث خونریزی بیشتر شد
[ترجمه گوگل]انقلاب بلشویک 1917 موجب خونریزی بیشتر شد
[ترجمه گوگل]انقلاب بلشویک 1917 موجب خونریزی بیشتر شد
10. Some nationwide systems of Bolshevik political control are examined in the next chapter, whereas here more neutral communications networks are studied.
[ترجمه ترگمان]برخی سیستم های کشوری کنترل سیاسی Bolshevik در فصل بعد مورد بررسی قرار گرفته اند، در حالی که در اینجا شبکه های ارتباطی خنثی بیشتری مورد مطالعه قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]بعضی از سیستم های ملی کنترل بلشویک در فصل بعدی مورد بررسی قرار می گیرند، در حالی که در اینجا شبکه های ارتباطی بی نظیر مورد مطالعه قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]بعضی از سیستم های ملی کنترل بلشویک در فصل بعدی مورد بررسی قرار می گیرند، در حالی که در اینجا شبکه های ارتباطی بی نظیر مورد مطالعه قرار می گیرند
11. Yet for lack of personnel, funds, and initiative, Bolshevik Party members were not making sufficient capital out of the situation.
[ترجمه ترگمان]با این حال برای عدم وجود کارکنان، سرمایه و ابتکار، اعضای حزب بلشویک سرمایه کافی از این وضعیت را به وجود نمی آورند
[ترجمه گوگل]با این حال برای کمبود پرسنل، بودجه و ابتکار، اعضای حزب بلشویک سرمایه ای کافی از وضعیت نداشتند
[ترجمه گوگل]با این حال برای کمبود پرسنل، بودجه و ابتکار، اعضای حزب بلشویک سرمایه ای کافی از وضعیت نداشتند
12. It was one of those Bolshevik instruments of nation-wide control which will be studied in the next chapter.
[ترجمه ترگمان]این یکی از آن ابزارهای Bolshevik کنترل سطح کشور بود که در فصل بعد مورد مطالعه قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]این یکی از آن دسته از ابزارهای بلشویکی است که در سراسر کشور کنترل می شود که در فصل بعدی مورد مطالعه قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]این یکی از آن دسته از ابزارهای بلشویکی است که در سراسر کشور کنترل می شود که در فصل بعدی مورد مطالعه قرار می گیرد
13. But, under Lenin's brilliant leadership, the Bolshevik party was able to resist all such deviations.
[ترجمه ترگمان]اما تحت رهبری درخشان لنین، حزب بلشویک قادر به مقاومت در برابر همه این انحراف ها بود
[ترجمه گوگل]اما، تحت رهبری درخشان لنین، حزب بلشویک قادر به مقاومت در برابر چنین انحرافی بود
[ترجمه گوگل]اما، تحت رهبری درخشان لنین، حزب بلشویک قادر به مقاومت در برابر چنین انحرافی بود
14. After the Bolshevik revolution of 1917 her commitment to the international socialist movement intensified.
[ترجمه ترگمان]پس از انقلاب Bolshevik در سال ۱۹۱۷، تعهد او به جنبش سوسیالیستی بین المللی تشدید شد
[ترجمه گوگل]پس از انقلاب بلشویک 1917 تعهد او به جنبش سوسیالیستی بین المللی شدت یافت
[ترجمه گوگل]پس از انقلاب بلشویک 1917 تعهد او به جنبش سوسیالیستی بین المللی شدت یافت
کلمات دیگر: