کلمه جو
صفحه اصلی

antagonise


دشمنى کردن، کشمکش کردن، ستیزه کردن

انگلیسی به فارسی

مقابله با آن، مخالف کردن، دشمن کردن، ضدیت کردن


انگلیسی به انگلیسی

• cause to hate, make an enemy of; cause hostility, provoke antagonism; oppose, counteract (also antagonize)

جملات نمونه

1. The Museum has antagonised rivals by outbidding them for the world's greatest art treasures.
[ترجمه ترگمان]این موزه با outbidding از آن ها برای بزرگ ترین گنجینه های هنری جهان، با رقیبان خود مخالف است
[ترجمه گوگل]موزه به مخالفت با رقبای خود، با غلبه بر آنها برای بزرگترین گنجینه های هنری جهان

2. Don't antagonise the neighbours by making a noise.
[ترجمه ترگمان]با سر و صدا از همسایه ها بیرون نیا
[ترجمه گوگل]با ایجاد یک سر و صدا با همسایگان مخالفت نکنید

3. Thus, some officials have been reluctant to antagonise the Saudis.
[ترجمه ترگمان]بنا بر این، برخی از مقامات تمایلی به ربودن سعودی ها ندارند
[ترجمه گوگل]بنابراین، برخی مقامات مخالف سعودی ها هستند

4. Western governments are clearly eager not to antagonise China, evenif they chafe at its foot-dragging.
[ترجمه ترگمان]دولت های غربی به وضوح مشتاق نیستند که چین را ترک کنند
[ترجمه گوگل]دولت های غربی به وضوح مشتاق هستند که چین را در مقابل خود نگذارند، حتی اگر آنها با کشیدن پای خود دچار اختلال شوند

5. And too much advertising, he said, can actually antagonise people further.
[ترجمه ترگمان]او گفت که تبلیغات بیش از حد می تواند مردم را بیشتر تحت تاثیر قرار دهد
[ترجمه گوگل]او گفت، تبلیغات بیش از حد می تواند مردم را بیشتر تحت تاثیر قرار دهد

6. The administration set up its own special task force in order to find an alternative less likely to antagonise the logging industry.
[ترجمه ترگمان]دولت نیروی ویژه مخصوص خود را به منظور یافتن گزینه ای که کم تر محتمل است تا صنعت قطع درختان را از بین ببرد، راه اندازی کرد
[ترجمه گوگل]دولت برای ایجاد یک جایگزین که کمتر احتمال دارد که صنایع چوب را کنار بگذارد، یک نیروی ویژه خود را ایجاد کند

7. Albanians must be aware that, by engraving the date of the bombardment of Serbia, they could antagonise their neighbouring country – as well as their own Serbian minority.
[ترجمه ترگمان]Albanians باید آگاه باشند که با حکاکی تاریخ بمباران صربستان، آن ها می توانند کشور همسایه خود - و نیز اقلیت صرب خود را antagonise
[ترجمه گوگل]آلبانی ها باید بدانند که با تقویت تاریخ بمباران صربستان، آنها می توانند کشور همسایگی خود را - و همچنین اقلیت صرب خود را - مخالفت کنند

8. When you are responsible for the firm that has caused America’s worst environmental disaster, your life is no longer your own, and wishing it were otherwise will only further antagonise the public.
[ترجمه ترگمان]زمانی که شما مسئول شرکتی هستید که موجب بدترین فاجعه زیست محیطی آمریکا شده است، زندگی شما دیگر متعلق به خودتان نیست و آرزو دارد که در غیر این صورت فقط به مردم کمک کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما مسئول شرکتی هستید که بدترین فاجعه زیست محیطی در آمریکا را به خود مشغول ساخته است، زندگی شما دیگر خود شما نیست، و آرزو می کنید که در غیر این صورت تنها به نفع مردم خواهد بود

9. Results TAEP can markedly activate MAO B in cerebrum and antagonise the inhibition of MAO B activity by nialamide.
[ترجمه ترگمان]نتایج TAEP می تواند به طور قابل توجهی MAO B را در مخ فعال کرده و مهار فعالیت B را توسط nialamide مهار کند
[ترجمه گوگل]نتایج TAEP می تواند MAO B را در مغز به طور قابل توجهی فعال کند و از مهار فعالیت MAO B توسط نایالامید جلوگیری کند

10. The government had promised as much and a debtor nation could not afford to antagonise its lenders.
[ترجمه ترگمان]دولت به اندازه کافی وعده داده بود و یک ملت بدهکار نمی توانست وام دهندگان خود را تامین کند
[ترجمه گوگل]دولت به اندازه ای وعده داده بود و یک کشور بدهکار نمی توانست مانع از وام دهندگانش شود

11. It cannot attack the rot at the top: that would antagonise poor countries who sit on its board and account for most of its custom.
[ترجمه ترگمان]در بالا نمی تواند به پوسیدگی در بالا حمله کند: این باعث می شود کشورهای فقیری که روی عرشه می نشینند و بیشتر رسوم آن را حساب می کنند
[ترجمه گوگل]این نمیتواند به پوتین در بالای صفحه حمله کند: آن را به کشورهای فقیر که روی هیئت مدیرهشان نشستهاند، متضرر میشوند و اکثرا از سفارشتان استفاده میکنند

12. That year he also signed a massive increase in farm subsidies so as not to antagonise farm-state congressmen facing election that autumn.
[ترجمه ترگمان]در همان سال نیز افزایش چشمگیری در یارانه های کشاورزی به امضا رساند تا اعضای کنگره ایالتی در پاییز امسال با انتخابات مواجه نشوند
[ترجمه گوگل]در همان سال، او همچنین افزایش عظیم یارانه های مزرعه را امضا کرد تا نزاع نداشته باشد

13. The latest spat is between Thailand and Cambodia, whose prime minister, Hun Sen, went out of his way to antagonise the summit’s host, Mr Abhisit.
[ترجمه ترگمان]The سن، نخست وزیر این کشور که نخست وزیر آن هون سن است، از راه خود برای antagonise میزبان نشست، آقای آبهیسیت وارد شد
[ترجمه گوگل]آخرین اسپات بین تایلند و کامبوج است که نخست وزیر آن، هون سن، از راه خود برای مقابله با میزبان اجلاس سران، آقای آفیسیت، بیرون رفت

14. Mr Bush's cavalier rejection of the Kyoto protocol, and his hostility to the ICC, did much to antagonise the world even before the war in Iraq.
[ترجمه ترگمان]عدم پذیرش پروتکل کیوتو، و خصومت او نسبت به شورای بین المللی کریکت، حتی قبل از جنگ عراق، بسیار تلاش کرد که دنیا را نابود کند
[ترجمه گوگل]رد غم انگیز آقای بوش از پروتکل کیوتو و خصومت او با ICC، برای مقابله با جهان حتی قبل از جنگ در عراق بسیار تاثیر گذار بود

پیشنهاد کاربران

در افتادن


کلمات دیگر: