بزرگ
bolshy
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• bolshevik; bolshevist
(british slang) obstreperous
someone who is bolshy behaves in a bad-tempered or difficult and rebellious way; an informal word.
(british slang) obstreperous
someone who is bolshy behaves in a bad-tempered or difficult and rebellious way; an informal word.
جملات نمونه
1. He's a bit bolshy these days.
[ترجمه ترگمان]این روزها کمی bolshy
[ترجمه گوگل]او این روزها کمی بزرگتر است
[ترجمه گوگل]او این روزها کمی بزرگتر است
2. Carol is bolshy at not getting promotion.
[ترجمه ترگمان]کارول با عدم ارتقای مقام در حال پیشرفت است
[ترجمه گوگل]کارول بزرگ است که در ارتقا نیست
[ترجمه گوگل]کارول بزرگ است که در ارتقا نیست
3. I asked her to give me a hand but she's being a bit bolshy about it.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]من از او خواسته ام که دستم را به من بدهم اما در مورد آن کمی زیاد است
[ترجمه گوگل]من از او خواسته ام که دستم را به من بدهم اما در مورد آن کمی زیاد است
4. Both resorted to higher public spending and debt as an easy option to buy off bolshy voters.
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها به افزایش هزینه های عمومی و بدهی به عنوان گزینه ای آسان برای خرید رای دهندگان bolshy متوسل شدند
[ترجمه گوگل]هر دو به مخارج دولتی و بدهی عمومی به عنوان یک گزینه آسان برای خرید رای دهندگان بزرگ پرداختند
[ترجمه گوگل]هر دو به مخارج دولتی و بدهی عمومی به عنوان یک گزینه آسان برای خرید رای دهندگان بزرگ پرداختند
5. But this time there are no pantomime villains, like bolshy shop stewards or incompetent managers, to make sense of the narrative.
[ترجمه ترگمان]اما این بار هیچ گونه villains مانند دکان bolshy یا مدیران بی کفایت نیست تا معنی روایت را دریابد
[ترجمه گوگل]اما این بار هیچ خائنانی از پانتومیم وجود ندارد، مثل مدیران فروشگاه بزرگ و یا مدیران بی سواد، برای تشخیص روایت
[ترجمه گوگل]اما این بار هیچ خائنانی از پانتومیم وجود ندارد، مثل مدیران فروشگاه بزرگ و یا مدیران بی سواد، برای تشخیص روایت
کلمات دیگر: