(جانورشناسی) بونیتو (ماهی خوراکی آب های گرمسیر از تیره ی scombridae و جنس sarda)
bonito
(جانورشناسی) بونیتو (ماهی خوراکی آب های گرمسیر از تیره ی scombridae و جنس sarda)
انگلیسی به فارسی
(جانورشناسی) بونیتو (ماهی خوراکی آبهای گرمسیر از تیرهی Scombridae و جنس Sarda)
bonito
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
حالات: bonito, bonitos
حالات: bonito, bonitos
• : تعریف: any of various ocean fishes of the mackerel family, resembling the tuna and taken for food or game.
• type of fish
جملات نمونه
1. Sure enough, we were soon catching bonito, a fish in the tunny family which resembles a huge mackerel.
[ترجمه ترگمان]مطمئن باشید که ما به زودی یک ماهی می گیریم و ماهی در خانواده tunny که شبیه ماهی huge است صید می کنیم
[ترجمه گوگل]مطمئنا به اندازه کافی، ما به زودی ماهی خاویاری را گرفتیم، یک ماهی در خانواده تونیک که شبیه ماهی خال مخالی بزرگ است
[ترجمه گوگل]مطمئنا به اندازه کافی، ما به زودی ماهی خاویاری را گرفتیم، یک ماهی در خانواده تونیک که شبیه ماهی خال مخالی بزرگ است
2. Whole dried bonito fillets may be baked to soften and shaved to make the bonito shavings.
[ترجمه ترگمان]fillets خشک bonito خشک ممکن است برای نرم کردن و اصلاح the پخته شود
[ترجمه گوگل]فیله های خرد شده خشک خرد شده را می توان برای خرد کردن و تراشیدن به منظور خرد کردن تراشه ها استفاده کرد
[ترجمه گوگل]فیله های خرد شده خشک خرد شده را می توان برای خرد کردن و تراشیدن به منظور خرد کردن تراشه ها استفاده کرد
3. Gently pour bonito sauce onto the plate without splashing onto tofu.
[ترجمه ترگمان]به آرامی سس گوجه فرنگی را بر روی بشقاب بریزید بدون این که بخواهید به پنیر بخورید
[ترجمه گوگل]به راحتی سس نمک را بر روی بشقاب بریزید تا به نان بریزید
[ترجمه گوگل]به راحتی سس نمک را بر روی بشقاب بریزید تا به نان بریزید
4. I have eaten the whole bonito.
[ترجمه ترگمان]من کل bonito رو خوردم
[ترجمه گوگل]تمام خوراکی را خوردم
[ترجمه گوگل]تمام خوراکی را خوردم
5. Lo m á s bonito es verles felices, con una sonrisa.
[ترجمه ترگمان]Lo m s، con sonrisa
[ترجمه گوگل]لمس می شود، آن را می سازد، felices، con una sonrisa
[ترجمه گوگل]لمس می شود، آن را می سازد، felices، con una sonrisa
6. Skipjack and bonito (Sarda spp. ), whole or in pieces, but not minced, prepared or preserved, frozen.
[ترجمه ترگمان]Skipjack و bonito (گونه های Sarda)، کل یا در قطعات، اما نه خرد شده، آماده یا حفظ شده، منجمد می شوند
[ترجمه گوگل]فندق و خلخال (Sarda spp )، کل یا در قطعه، اما خرد نشده، آماده یا حفظ شده، منجمد شده است
[ترجمه گوگل]فندق و خلخال (Sarda spp )، کل یا در قطعه، اما خرد نشده، آماده یا حفظ شده، منجمد شده است
7. The main products include bonito, mackerel, horse mackerel, tuna, sugpo prawn and so on.
[ترجمه ترگمان]محصولات اصلی عبارتند از: bonito، خال مخالی، ماهی خال، ماهی تن، ماهی تن و غیره
[ترجمه گوگل]محصولات اصلی شامل بنتو، ماهی خال مخالی، اسکله ماهی خال مخالی، ماهی تن، گوشت گاو و غیره
[ترجمه گوگل]محصولات اصلی شامل بنتو، ماهی خال مخالی، اسکله ماهی خال مخالی، ماهی تن، گوشت گاو و غیره
8. It will be harder to eat than the bonito.
[ترجمه ترگمان]خوردن سخت تر از the خواهد بود
[ترجمه گوگل]خوردن آن از گوشت خوک سخت تر است
[ترجمه گوگل]خوردن آن از گوشت خوک سخت تر است
9. Scientific studies find that the four kinds of daintiness that human can perceive respectively consist in four representative foods: kelp, mushroom, bonito fish, and chicken soup.
[ترجمه ترگمان]مطالعات علمی نشان می دهند که چهار نوع تمایلی که انسان می تواند دریافت کند شامل چهار غذای نماینده است: kelp، قارچ، ماهی دودی، و سوپ مرغ
[ترجمه گوگل]مطالعات علمی دریافتند که چهار نوع ظرافتی که انسان میتواند آن را درک کند، به ترتیب شامل چهار نوع غذای نماینده جلبک دریایی، قارچ، صدف و ماهی و سوپ مرغ است
[ترجمه گوگل]مطالعات علمی دریافتند که چهار نوع ظرافتی که انسان میتواند آن را درک کند، به ترتیب شامل چهار نوع غذای نماینده جلبک دریایی، قارچ، صدف و ماهی و سوپ مرغ است
کلمات دیگر: