کلمه جو
صفحه اصلی

clouded


ابری، گرفته

انگلیسی به انگلیسی

• overcast, covered with clouds; opaque; foggy, murky; confused, mixed up; mentally disordered

جملات نمونه

1. mud has clouded the lake's water
گل،آب دریاچه را تیره کرده است.

2. his cold breath clouded the mirror
نفس سرد او آینه را کدر کرد.

3. his explanations further clouded the issue
توضیحات او قضیه را مبهم تر کرد.

4. The windows have clouded up in the steam.
[ترجمه ترگمان]پنجره ها در بخار تیره شده اند
[ترجمه گوگل]پنجره ها در بخار فروکش کرده اند

5. His brain was clouded by vapours and dreams.
[ترجمه ترگمان]مغزش از vapours و رویا تیره گشته بود
[ترجمه گوگل]مغز او توسط بخارات و رویاهای پوشیده شده بود

6. The sky clouded over and it started to rain.
[ترجمه ترگمان]آسمان ابری شد و باران شروع به باریدن کرد
[ترجمه گوگل]آسمان فرفشه و باران شروع شد

7. His judgement was clouded by jealousy.
[ترجمه ترگمان]داوری او از حسادت تیره گشته بود
[ترجمه گوگل]حکم او توسط حسادت کثیف شد

8. His judgment was clouded by selfishness.
[ترجمه ترگمان]قضاوت او از روی خودخواهی clouded شده بود
[ترجمه گوگل]حکم او توسط خودخواهی پوشیده بود

9. Old age has clouded his judgement.
[ترجمه ترگمان]پیری داوری او را تحت الشعاع قرار داده
[ترجمه گوگل]سن پیری داوری اش را فراموش کرده است

10. Perhaps anger had clouded his vision, perhaps his judgment had been faulty.
[ترجمه ترگمان]شاید خشم چشمانش را تیره کرده بود، شاید داوری او اشتباه کرده بود
[ترجمه گوگل]شاید خشم دیدنش را پنهان کرده بود، شاید قضاوتش اشتباه بود

11. His face clouded when he heard the news.
[ترجمه ترگمان]وقتی اخبار را شنید چهره اش درهم رفت
[ترجمه گوگل]وقتی خبری را شنید چهره اش فربه شد

12. His last years were clouded by financial worries.
[ترجمه ترگمان]آخرین سال های زندگیش از نگرانی های مالی تیره شده بود
[ترجمه گوگل]سال های گذشته او از نگرانی های مالی متضرر شده بود

13. The atmosphere has already been clouded by the BJP's anger at the media.
[ترجمه ترگمان]اتمسفر در حال حاضر از خشم the در رسانه ها تیره شده است
[ترجمه گوگل]جو در حال حاضر توسط خشم BJP در رسانه ها پوشیده شده است

14. In his latter years religious mania clouded his mind.
[ترجمه ترگمان]در سال های اخیر جنون مذهبی ذهنش را فرا گرفته بود
[ترجمه گوگل]در سال های اخیر، مانیا مذهبی ذهن خود را فراموش کرد

پیشنهاد کاربران

تیره و تار

تحت الشعاع


کلمات دیگر: