کلمه جو
صفحه اصلی

fuelling

انگلیسی به فارسی

سوختن، سوخت گیری کردن، تحریک کردن، تجدید نیرو کردن


انگلیسی به انگلیسی

• filling with fuel, supplying with fuel

جملات نمونه

1. Duncan unlocked the door and supervised the fuelling from a small bowser as Myeloski made himself comfortable in the rear seat.
[ترجمه ترگمان]دونکن در را باز کرد و بر شعله آتش از یک bowser کوچک نظارت کرد چون Myeloski خودش را در صندلی عقب راحت کرد
[ترجمه گوگل]دانکن درب را باز کرد و از سوختگی کوچک به عنوان سوختگیری نظارت کرد، چرا که میلوسکی در صندلی عقب راحت شد

2. Chapter Nine While the ladies were fuelling their fire, in more ways than one, John Coffin was taking a walk.
[ترجمه ترگمان]فصل ۹، وقتی که خانم ها آتش خود را خاموش می کردند، جان کافین در راه رفتن بود
[ترجمه گوگل]فصل نهم در حالی که خانمها آتش خود را سوختند، در راه های بیشتر از یک، جان کوفی در حال پیاده روی بود

3. Today's house-price cheer has a good chance of fuelling tomorrow's repeat.
[ترجمه ترگمان]شادی خانه امروز شانس خوبی برای شعله ور شدن فردا دارد
[ترجمه گوگل]شادابی قیمت خانه در حال حاضر فرصتی عالی برای تکرار فردا است

4. Growth in air travel is fuelling the boom.
[ترجمه ترگمان]رشد در سفره ای هوایی دامن را دامن می زند
[ترجمه گوگل]رشد در سفرهای هوایی باعث رشد رونق می شود

5. The markets, and the employers who are busy fuelling wage inflation, expect a depreciation.
[ترجمه ترگمان]بازارها، و کارفرمایانی که مشغول دامن زدن به تورم دست مزد هستند انتظار استهلاک را دارند
[ترجمه گوگل]بازارها و کارفرمایانی که مشغول پر کردن تورم دستمزد هستند، انتظار کاهش ارزش پول را دارند

6. The years of an exuberant commercial sector fuelling sustained growth appear to be coming to an end.
[ترجمه ترگمان]سال ها یک بخش تجاری exuberant که رشد پایدار را دامن می زند به نظر می رسد که به پایان می رسد
[ترجمه گوگل]سالهاست که یک بخش تجاری پر رونق که رشد پایدار را تامین می کند، به پایان رسیده است

7. Fuelling the top end of the market in this way caused resentment.
[ترجمه ترگمان]در این روش باعث ایجاد نارضایتی شده است
[ترجمه گوگل]سوختن بالای سر بازار به این ترتیب باعث خشم شد

8. Optimization analysis of tokamak plasma fuelling with the supersonic molecular beam ( SMB ) has been made.
[ترجمه ترگمان]آنالیز بهینه سازی پلاسما با استفاده از پرتوی مولکولی مافوق صوت (SMB)ساخته شده است
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل بهینه سازی سوخت تزریق پلاسما توکاماک با پرتو مولکولی صاف (SMB) صورت گرفته است

9. Ability to enhance health by fuelling energy production in the mitochondria anti-oxidant ability.
[ترجمه ترگمان]توانایی افزایش سلامت با شعله ور کردن تولید انرژی در توانایی oxidant anti
[ترجمه گوگل]توانایی افزایش سلامتی با سوخت گیری از تولید انرژی در توانایی ضد اکسیدان میتوکندری

10. Biodiesel fuelling stations, such as those for BioWillie, are popping up around in America.
[ترجمه ترگمان]سوخت نیروگاه های سوخت، مانند those ها، در آمریکا در حال ترکیدن است
[ترجمه گوگل]ایستگاه های سوخت رسانی بیودیزل، مانند محصولات BioWillie، در آمریکا ظاهر می شوند

11. Rwanda's support for the CNDP is fuelling much of the violence.
[ترجمه ترگمان]حمایت رواندا از the دامن زدن بیشتر خشونت ها است
[ترجمه گوگل]پشتیبانی روآندا از CNDP موجب شد تا بسیاری از خشونت ها به وجود آید

12. Chinese money is now fuelling widespread poaching.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، پول چین در حال دامن زدن به شکار غیرقانونی است
[ترجمه گوگل]پول چینی در حال حاضر سوخت و ساز شیطانی گسترده است

13. At home, negative real interest rates are fuelling bubbles in real estate and equities.
[ترجمه ترگمان]در خانه، نرخ سود واقعی منفی در املاک و مستغلات و سهام در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]در خانه، نرخ بهره منفی منفی، حباب های املاک و مستغلات را تامین می کند

14. Democratic pressure groups are also fuelling the campaign atmosphere.
[ترجمه ترگمان]گروه های فشار دموکرات نیز دامن کمپین را شعله ورتر می نمایند
[ترجمه گوگل]گروه های فشارهای دموکراتیک نیز فضای مبارزاتی را پرورش می دهند

15. But growth - boosting measures risk fuelling inflation.
[ترجمه ترگمان]اما افزایش تدابیر افزایش ریسک باعث افزایش تورم می شود
[ترجمه گوگل]اما رشد - اقدامات تقویت کننده خطر تورم را افزایش می دهد

پیشنهاد کاربران

سوخت رسانی


کلمات دیگر: