اسرائیلی، اهل سرزمین اسرائیل، وابسته به کشور و مردم اسرائیل
israeli
اسرائیلی، اهل سرزمین اسرائیل، وابسته به کشور و مردم اسرائیل
انگلیسی به فارسی
اسرائیلی، اهل سرزمین اسرائیل، وابسته به کشور و مردم اسرائیل
اسرائیلی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a native or citizen of modern Israel.
- Around seventy-five percent of Israelis are Jewish, while approximately twenty percent are Muslims.
[ترجمه ترگمان] حدود هفتاد و پنج درصد اسرائیلی ها یهودی هستند در حالی که تقریبا ۲۰ درصد از آن ها مسلمان هستند
[ترجمه گوگل] حدود هفتاد و پنج درصد اسرائیلی ها یهودی هستند، در حالی که تقریبا بیست درصد مسلمان هستند
[ترجمه گوگل] حدود هفتاد و پنج درصد اسرائیلی ها یهودی هستند، در حالی که تقریبا بیست درصد مسلمان هستند
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to modern Israel or its people, culture, or the like.
- They danced the hora and other Israeli folk dances.
[ترجمه ترگمان] آن ها the و دیگر رقص های محلی اسرائیل را رقصیدند
[ترجمه گوگل] آنها رقص هورا و دیگر رقص های مردمی اسرائیل را رقم زدند
[ترجمه گوگل] آنها رقص هورا و دیگر رقص های مردمی اسرائیل را رقم زدند
• resident or native of israel (country in the middle east)
of or pertaining to israel, of israeli origin
of or pertaining to israel, of israeli origin
جملات نمونه
1. An intense debate is going on within the Israeli government.
[ترجمه ترگمان]بحث شدید در داخل دولت اسرائیل ادامه دارد
[ترجمه گوگل]بحث جدی در داخل دولت اسرائیل ادامه دارد
[ترجمه گوگل]بحث جدی در داخل دولت اسرائیل ادامه دارد
2. America conventionally attaches a rider to Israeli aid, to the effect that it must not be used in the occupied territories.
[ترجمه ترگمان]آمریکا به طور معمول سواری را به کمک اسرائیل متصل می کند، به این مضمون که نباید در سرزمین های اشغالی مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]آمریکا به طور معمول متصل به کمک اسرائیل است، زیرا این امر نباید در سرزمین های اشغالی استفاده شود
[ترجمه گوگل]آمریکا به طور معمول متصل به کمک اسرائیل است، زیرا این امر نباید در سرزمین های اشغالی استفاده شود
3. The Israeli court has not yet ruled on the case.
[ترجمه ترگمان]دادگاه اسرائیل هنوز بر این پرونده حکومت نکرده است
[ترجمه گوگل]دادگاه اسرائیل هنوز پرونده را رد نکرده است
[ترجمه گوگل]دادگاه اسرائیل هنوز پرونده را رد نکرده است
4. In 1990, 200,000 Soviet Jews resettled on Israeli territory.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۹۰، ۲۰۰،۰۰۰ یهودی شوروی در قلمرو اسرائیل اسکان یافتند
[ترجمه گوگل]در سال 1990، 200،000 یهودی شوروی به خاک اسرائیل رفتند
[ترجمه گوگل]در سال 1990، 200،000 یهودی شوروی به خاک اسرائیل رفتند
5. I stayed with an Israeli family, and relished the chance to soak up their culture at ground-level.
[ترجمه ترگمان]من با یک خانواده اسرائیلی ماندم و از این فرصت استفاده کردم تا فرهنگ خود را در سطح زمین خیس کنم
[ترجمه گوگل]من با یک خانواده اسرائیلی باقی مانده ام و فرصت شستن فرهنگ خود را در سطح زمین را تحسین می کنم
[ترجمه گوگل]من با یک خانواده اسرائیلی باقی مانده ام و فرصت شستن فرهنگ خود را در سطح زمین را تحسین می کنم
6. Israeli windsurfing bronze medalist Shahar Zubari used a scatological expletive to describe the Chinese in an interview with the Yediot Ahronot daily on Friday.
[ترجمه ترگمان]Shahar Zubari، برنده مدال برنز Israeli، از یک scatological برای توصیف چینی ها در مصاحبه ای با روزنامه Yediot Ahronot در روز جمعه استفاده کرد
[ترجمه گوگل]شهردار زوباری، مدال برنز وینسورف، اسطوره شناسی اسرائیلی، برای توصیف چینی ها در مصاحبه ای با روزنامه ییدیت آهرنوت روز جمعه، از چهره شناسی استفاده کرد
[ترجمه گوگل]شهردار زوباری، مدال برنز وینسورف، اسطوره شناسی اسرائیلی، برای توصیف چینی ها در مصاحبه ای با روزنامه ییدیت آهرنوت روز جمعه، از چهره شناسی استفاده کرد
7. A man overlooks destruction caused by an Israeli airstrike in the Rafah refugee camp in Gaza.
[ترجمه ترگمان]مردی از ویرانی ناشی از حمله هوایی اسرائیل در کمپ پناهندگان رفح در غزه چشم پوشید
[ترجمه گوگل]یک مرد نابود شده توسط یک حمله هوایی اسرائیل در اردوگاه پناهندگان در غزه در غزه را نادیده می گیرد
[ترجمه گوگل]یک مرد نابود شده توسط یک حمله هوایی اسرائیل در اردوگاه پناهندگان در غزه در غزه را نادیده می گیرد
8. Modern English; New Hebrew is Israeli Hebrew.
[ترجمه ترگمان]انگلیسی نوین؛ عبری نو عبری است
[ترجمه گوگل]انگلیسی مدرن؛ عبری جدید اسرائیل عبری است
[ترجمه گوگل]انگلیسی مدرن؛ عبری جدید اسرائیل عبری است
9. He called for Israeli leaders to face charges at the international criminal court.
[ترجمه ترگمان]او از رهبران اسرائیل خواست تا در دادگاه جنایی بین الملل با اتهاماتی روبرو شوند
[ترجمه گوگل]وی از رهبران اسرائیل خواست تا در دادگاه بین المللی کیفری اتهامات را مطرح کنند
[ترجمه گوگل]وی از رهبران اسرائیل خواست تا در دادگاه بین المللی کیفری اتهامات را مطرح کنند
10. Israeli new Prime Minister Sharon declares Jerusalem to be the capital of Israel. What is the comment of the Chinese side?
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر جدید اسرائیل، شارون، بیت المقدس را به عنوان پایتخت اسرائیل اعلام می کند نظر طرف چینی چیست؟
[ترجمه گوگل]شارون، نخست وزیر جدید اسرائیل، اظهار داشت که اورشلیم پایتخت اسرائیل است نظر چینی چیست؟
[ترجمه گوگل]شارون، نخست وزیر جدید اسرائیل، اظهار داشت که اورشلیم پایتخت اسرائیل است نظر چینی چیست؟
11. Zhang Ziyi's fiance Aviv Nevo, 4 is an Israeli American with a Russian blood line.
[ترجمه ترگمان]Aviv Zhang s ۴ یک آمریکایی اسرائیلی با خط خون روسی است
[ترجمه گوگل]مرد عنکبوتی ژوان زایی، 4 مرد آمریکایی اسرائیلی با یک خط خون روسی است
[ترجمه گوگل]مرد عنکبوتی ژوان زایی، 4 مرد آمریکایی اسرائیلی با یک خط خون روسی است
12. Bowing under the high cost of living, Israeli taxpayers have accused the ultra-Orthodox of sponging off the state.
[ترجمه ترگمان]مالیات دهندگان اسرائیل، تحت هزینه بالای زندگی، این ارتدوکس را متهم به sponging کردن دولت کرده اند
[ترجمه گوگل]مالیات دهندگان اسرائیلی که با هزینه بالای زندگی زندگی می کنند، به ارتدکس های فوق العاده ای که از دولت خواسته اند، متهم کرده اند
[ترجمه گوگل]مالیات دهندگان اسرائیلی که با هزینه بالای زندگی زندگی می کنند، به ارتدکس های فوق العاده ای که از دولت خواسته اند، متهم کرده اند
13. The Desert Raider is an Israeli - designed fast attack vehicle.
[ترجمه ترگمان]بیابان Raider یک وسیله نقلیه سریع طراحی شده توسط اسرائیل است
[ترجمه گوگل]Desert Raider یک وسیله نقلیه سریع برای طراحی اسرائیل است
[ترجمه گوگل]Desert Raider یک وسیله نقلیه سریع برای طراحی اسرائیل است
کلمات دیگر: