برومندی، نتیجه بخشی، سودمندی
fruitfulness
برومندی، نتیجه بخشی، سودمندی
انگلیسی به فارسی
ثروت
انگلیسی به انگلیسی
• fertility; productiveness, profitableness
جملات نمونه
1. It takes time for the validity or fruitfulness of any academic development to become clear.
[ترجمه ترگمان]زمان لازم است تا اعتبار یا قابلیت توسعه هر گونه توسعه تحصیلی روشن شود
[ترجمه گوگل]برای به دست آوردن اعتبار یا ثروت هرگونه پیشرفت تحصیلی، زمان برای روشن شدن زمان لازم است
[ترجمه گوگل]برای به دست آوردن اعتبار یا ثروت هرگونه پیشرفت تحصیلی، زمان برای روشن شدن زمان لازم است
2. She loved the beauty and fruitfulness of the autumn, when the whole countryside was ablaze with rich golden colours.
[ترجمه ترگمان]او زیبایی و زیبایی پاییز را دوست داشت، وقتی که تمام مناطق روستایی با رنگ های طلایی غنی به آتش کشیده شدند
[ترجمه گوگل]او زیبایی و ثمربخش پاییز را دوست داشت، زمانی که کل حومه شهرها با رنگ های طلایی غنی بود
[ترجمه گوگل]او زیبایی و ثمربخش پاییز را دوست داشت، زمانی که کل حومه شهرها با رنگ های طلایی غنی بود
3. Believe me! The secret of reaping the greatest fruitfulness and the greatest enjoyment from life is to live dangerously! Friedrich Nietzsche
[ترجمه ترگمان]باور کن! راز بزرگ زندگی و لذت بردن از زندگی به طرز خطرناکی است! فردریک Nietzsche
[ترجمه گوگل]باور کن! راز بزرگترین ثمربخش و بزرگترین لذت از زندگی است که به طور خطرناک زندگی می کند! فردریش نیچه
[ترجمه گوگل]باور کن! راز بزرگترین ثمربخش و بزرگترین لذت از زندگی است که به طور خطرناک زندگی می کند! فردریش نیچه
4. The secret of the greatest fruitfulness and the greatest enjoyment of existence is: to live dangerously! Friedrich Nietzsche
[ترجمه ترگمان]راز بزرگ ترین و بزرگ ترین لذت زندگی عبارت است از: زندگی خطرناک! فریدریش نیچه
[ترجمه گوگل]راز بزرگترین ثروت و بزرگترین لذت بردن از زندگی است: برای زندگی خطرناک! فردریش نیچه
[ترجمه گوگل]راز بزرگترین ثروت و بزرگترین لذت بردن از زندگی است: برای زندگی خطرناک! فردریش نیچه
5. Parallel demonstration of theory tests the fruitfulness of theory across a range of countries.
[ترجمه ترگمان]نمایش موازی نظریه، fruitfulness نظریه در گستره وسیعی از کشورها را مورد آزمایش قرار می دهد
[ترجمه گوگل]تظاهرات موازی تئوری، تئوری ترویج تئوری را در طیف وسیعی از کشورها بررسی می کند
[ترجمه گوگل]تظاهرات موازی تئوری، تئوری ترویج تئوری را در طیف وسیعی از کشورها بررسی می کند
6. Superior forces and fruitfulness of soil make them a brave people.
[ترجمه ترگمان]نیروهای عالی و fruitfulness خاک آن ها را به مردم شجاعی تبدیل کرده است
[ترجمه گوگل]نیروهای برتر و ثمربخش خاک آنها را مردم شجاع می دانند
[ترجمه گوگل]نیروهای برتر و ثمربخش خاک آنها را مردم شجاع می دانند
7. Season of mists and mellow fruitfulness, Close bosom - friend of the maturing sun.
[ترجمه ترگمان]فصل بیست و چهار فصل اول مه رقیق و شیرین، دوست صمیمی خورشید در سن بلوغ
[ترجمه گوگل]فصل غم و غم و باروری، بستن ساحل - دوست خورشید بالغ
[ترجمه گوگل]فصل غم و غم و باروری، بستن ساحل - دوست خورشید بالغ
8. It was an emblem of purity, fruitfulness ( because of its many seeds ) and creative power.
[ترجمه ترگمان]این نماد خلوص، fruitfulness (به خاطر seeds)و قدرت خلاقه آن بود
[ترجمه گوگل]این یک نشانه خلوص، ثروت (به دلیل بسیاری از دانه ها) و قدرت خلاق بود
[ترجمه گوگل]این یک نشانه خلوص، ثروت (به دلیل بسیاری از دانه ها) و قدرت خلاق بود
9. Holy God fulfills you with fruitfulness, prosperity, completeness and souvereign while you follow His words.
[ترجمه ترگمان]خداوند مقدس شما را با fruitfulness، کامیابی، کامل بودن و souvereign، در حالی که کلمات او را دنبال می کنید، برآورده کند
[ترجمه گوگل]خدای مقدس شما را با ثروت، رفاه، تکمیل و حاکمیت به ارمغان می آورد، در حالی که از کلمات او پیروی می کنید
[ترجمه گوگل]خدای مقدس شما را با ثروت، رفاه، تکمیل و حاکمیت به ارمغان می آورد، در حالی که از کلمات او پیروی می کنید
10. Throughout the ages people have considered citrus fruit to symbolized love, happiness, holiness and fruitfulness.
[ترجمه ترگمان]در طول سالیان، مردم مرکبات را به عنوان نماد عشق، شادی، تقدس و fruitfulness در نظر گرفته اند
[ترجمه گوگل]در طول سنین مردم، میوه های مرکبات را به نماد عشق، سعادت، تقدس، و ثمربخش تبدیل کرده اند
[ترجمه گوگل]در طول سنین مردم، میوه های مرکبات را به نماد عشق، سعادت، تقدس، و ثمربخش تبدیل کرده اند
11. It would be as inappropriate as the farmer questioning the soil about its fruitfulness.
[ترجمه ترگمان]این امر به همان اندازه نامناسب خواهد بود که کشاورز از خاک در مورد fruitfulness سوال می کند
[ترجمه گوگل]همانطور که کشاورز سوال خاک در مورد ثروت آن را نادرست می کند
[ترجمه گوگل]همانطور که کشاورز سوال خاک در مورد ثروت آن را نادرست می کند
12. The purpose that God created human is to make human a manager of fruitfulness and multiplication.
[ترجمه ترگمان]هدف که خداوند خلق کرد این است که انسان را به عنوان مدیر fruitfulness و ضرب تبدیل کند
[ترجمه گوگل]هدف خداوند انسانی است که انسان را مدیون ثروت و ضرب شود
[ترجمه گوگل]هدف خداوند انسانی است که انسان را مدیون ثروت و ضرب شود
13. Teach God's people through these revelations the way of faithfulness and fruitfulness.
[ترجمه ترگمان]به افراد خدا یاد دهید که از طریق این آیات، روش وفاداری و وفاداری را آشکار کنند
[ترجمه گوگل]مردم خدا را از طریق این آیه ها، راه وفاداری و ثروت را آموزش دهید
[ترجمه گوگل]مردم خدا را از طریق این آیه ها، راه وفاداری و ثروت را آموزش دهید
پیشنهاد کاربران
برداشت. ثمر کردن. ثمر رسیدن
بعنوان یک اسم برای فصل تابستان بکار میرود
بعنوان یک اسم برای فصل تابستان بکار میرود
ثمربخشی
کلمات دیگر: