دلقک، مسخرگی کردن، دلقک شدن
clowning
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• buffoonery; comedy, drollery; acting like a clown
جملات نمونه
1. when the father arrived the kids were clowning around
پدر که وارد شد بچه ها در حال مسخره بازی بودند.
2. She senses that behind the clowning there is a terrible sense of anguish.
[ترجمه ترگمان]او احساس می کند که پشت سر همه دلقک بازی احساس وحشتناکی از نگرانی وجود دارد
[ترجمه گوگل]او احساس می کند که پشت کلئوپات ها یک حس وحشتناکی از ترس وجود دارد
[ترجمه گوگل]او احساس می کند که پشت کلئوپات ها یک حس وحشتناکی از ترس وجود دارد
3. Others spend the majority of their time clowning.
[ترجمه ترگمان]دیگران بیشتر وقت خود را در clowning بودن صرف می کنند
[ترجمه گوگل]دیگران اکثریت زمان خود را به دست می دهند
[ترجمه گوگل]دیگران اکثریت زمان خود را به دست می دهند
4. People riotously reel around here, fighting, fondling, tittering, clowning.
[ترجمه ترگمان]مردم مدام دور هم جمع می شوند، دعوا می کنند، دعوا می کنند، نوازش می کنند، شوخی می کنند
[ترجمه گوگل]مردم در این جا سر و صدا زدند، مبارزه می کردند، تمسخر، تند و تلخ، دلقک
[ترجمه گوگل]مردم در این جا سر و صدا زدند، مبارزه می کردند، تمسخر، تند و تلخ، دلقک
5. They are clowning for the camera.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال بازی کردن برای دوربین هستند
[ترجمه گوگل]آنها برای دوربین فیلمبرداری می کنند
[ترجمه گوگل]آنها برای دوربین فیلمبرداری می کنند
6. Harvey was clowning around pretending to be a gunman, which was his way of being sarcastic to me.
[ترجمه ترگمان]هار وی دلقک بازی در اطراف بود و وانمود می کرد که تیرانداز است و این روش او بود که به من طعنه بزند
[ترجمه گوگل]هاروی در اطراف تظاهر کرد که یک مسلح است، که راهش برای آن بود که به من زل زده باشد
[ترجمه گوگل]هاروی در اطراف تظاهر کرد که یک مسلح است، که راهش برای آن بود که به من زل زده باشد
7. In addition to magic and clowning, he is a highly skilled ventriloquist and pantomimist.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر جادوگری و clowning بودن، او یکی از افراد بسیار ماهر است که از درون شکم حرف می زند
[ترجمه گوگل]علاوه بر سحر و جادو و دلقک، او Ventriloquist و pantomimis بسیار ماهر است
[ترجمه گوگل]علاوه بر سحر و جادو و دلقک، او Ventriloquist و pantomimis بسیار ماهر است
8. His clowning is founded on extreme skill as juggler and acrobat.
[ترجمه ترگمان]بازی او با مهارت بسیار زیادی به عنوان شعبده باز و ماهر ساخته شده است
[ترجمه گوگل]خلع سلاح او بر روی مهارت های شدید به عنوان قاتل و آکروبات تاسیس شده است
[ترجمه گوگل]خلع سلاح او بر روی مهارت های شدید به عنوان قاتل و آکروبات تاسیس شده است
9. Don't be such an ass, stop clowning around.
[ترجمه ترگمان]احمق نباش، دلقک بازی در نیار
[ترجمه گوگل]چنین الاغی را متوقف نکنید
[ترجمه گوگل]چنین الاغی را متوقف نکنید
10. Would you guys stop clowning around!
[ترجمه ترگمان]میشه دلقک بازی در بیارید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما بچه ها متوقف clowning در اطراف!
[ترجمه گوگل]آیا شما بچه ها متوقف clowning در اطراف!
11. Doesn't all of this seem like rather questionable clowning?
[ترجمه ترگمان]همه اینا شبیه دلقک بازی نیست؟
[ترجمه گوگل]آیا همه اینها به نظر نمیرسد یا نه؟
[ترجمه گوگل]آیا همه اینها به نظر نمیرسد یا نه؟
12. I saw them clowning and laughing together in the park.
[ترجمه ترگمان] من اونا دلقک رو دیدم و با هم توی پارک خندید
[ترجمه گوگل]من آنها را دیدم و با هم در پارک خندیدم
[ترجمه گوگل]من آنها را دیدم و با هم در پارک خندیدم
13. Usually, a person is clowning around if he is being funny when he should be serious.
[ترجمه ترگمان]معمولا یک نفر در حال بازی کردن در اطراف خود است اگر او باید جدی باشد
[ترجمه گوگل]معمولا زمانی که او جدی باشد، یک شخص در اطرافش میچرخد
[ترجمه گوگل]معمولا زمانی که او جدی باشد، یک شخص در اطرافش میچرخد
14. I say that shit just clowning dogg.
[ترجمه ترگمان] من این مزخرفات رو فقط دلقک بازی در نیار
[ترجمه گوگل]من می گویم که فقط گریه می کنه
[ترجمه گوگل]من می گویم که فقط گریه می کنه
پیشنهاد کاربران
دلقک بازی
مسخره بازی
مسخره بازی
clowning ( هنرهای نمایشی )
واژه مصوب: دلقک بازی
تعریف: انجام حرکات خنده آور و غیرجدی در نمایش ها و سیرک ها
واژه مصوب: دلقک بازی
تعریف: انجام حرکات خنده آور و غیرجدی در نمایش ها و سیرک ها
کلمات دیگر: