کلمه جو
صفحه اصلی

closefisted


خسیس، ناخن خشک، کنس، ژگور، خشک دستی، خسیس

انگلیسی به فارسی

خسیس


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: close-fistedness (n.)
• : تعریف: not generous, esp. with money; stingy; miserly.
مترادف: miserly, niggardly, parsimonious, penny-pinching, penurious, stingy, tight, tightfisted
متضاد: openhanded
مشابه: cheap, economical, frugal, thrifty

• miserly, stingy, niggardly

مترادف و متضاد

tight


Synonyms: miserly, stingy, greedy, tight-fisted


جملات نمونه

1. We both are too closefisted to the dearest in our life.
[ترجمه ترگمان]هر دوی ما در زندگی خود بیش از حد closefisted
[ترجمه گوگل]ما هر دو به زندگی عزیزانمان نزدیکتریم

2. Don't be closefisted in expressing your affection to your beloved lover, to your parents and to your friends who are waiting for it.
[ترجمه ترگمان]از ابراز محبت خود نسبت به معشوق عزیزت، به پدر و مادرت و دوستان خود که منتظرش هستند ابراز محبت نکن
[ترجمه گوگل]در مورد ابراز احساسات خود به عاشق معشوقه، والدین خود و دوستانتان که منتظر آن هستند، نزدیک نباشید

3. But let me find you in failure closefisted hold.
[ترجمه ترگمان] ولی بذار تو رو توی \"closefisted closefisted\" پیدا کنم
[ترجمه گوگل]اما اجازه دهید من را پیدا کنم در حالتی که فشرده شده است

4. For a donation; you know how closefisted he is.
[ترجمه ترگمان]برای یک اهدا، شما می دانید که او چقدر احمق است
[ترجمه گوگل]برای کمک مالی؛ شما می دانید که چقدر نزدیک است

5. There's no point in asking Horace for a donation; you know how closefisted he is.
[ترجمه ترگمان]هیچ دلیلی وجود ندارد که از هوراس درخواست کمک کنیم؛ می دانید که او چقدر احمق است
[ترجمه گوگل]هیچ دلیلی در درخواست هوراس برای کمک مالی وجود ندارد؛ شما می دانید که چقدر نزدیک است

پیشنهاد کاربران

سنگ به مار کشتن ندادن
جون ب عزراییل ندادن


کلمات دیگر: