کلمه جو
صفحه اصلی

bolt out

انگلیسی به فارسی

چنگ زدن


انگلیسی به انگلیسی

• lock a door so someone can't enter

جملات نمونه

1. She bolted out of the room in a rage.
[ترجمه ترگمان]با خشم از اتاق بیرون دوید
[ترجمه گوگل]او از خشم خارج شد

2. When the man tried to get into his own house, he found he had been bolted out.
[ترجمه ترگمان]وقتی که مرد سعی کرد وارد خانه شود، متوجه شد که فرار کرده است
[ترجمه گوگل]هنگامی که مرد سعی کرد به خانه اش برسد، متوجه شد که او از بین رفته است

3. As soon as I came downstairs the burglar bolted out.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه از پله ها پایین آمدم، دزد به سرعت از اتاق بیرون رفت
[ترجمه گوگل]به محض اینکه به طبقه پایین آمدم، سارق وارد شد

4. Amanda Beard, she of the huge eyes and a breaststroke that bolts out of the water.
[ترجمه ترگمان]دست بزرگ \"اماندا\"، اون چشمای گنده و یه توپ شنای قورباغه رو از آب بیرون آورد
[ترجمه گوگل]آماندا ریش، او از چشمان بزرگ و برنج که از آب خارج می شود

5. Gordy commanded her to sit back down then bolted out the door.
[ترجمه ترگمان]او به او دستور داد که بنشیند و بعد به سرعت از در بیرون دوید
[ترجمه گوگل]گوردی فرمان او را به عقب نشستن و سپس به جلو درب

6. A low hissing filled the room as she bolted out and slammed the door.
[ترجمه ترگمان]صدای هیس هیس خفیفی در اتاق پیچید و در را به هم کوبید
[ترجمه گوگل]یک شلوغی کم، اتاق را پر کرد و به طرف در رفت و پیچید

7. She turned and bolted out the door.
[ترجمه ترگمان]برگشت و به طرف در دوید
[ترجمه گوگل]او چرخید و درب را برداشت

8. The thief bolted out.
[ترجمه ترگمان]دزد فرار کرد
[ترجمه گوگل]دزد پیچید

9. Before I could say a word, she turned and bolted out the front door.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه بتوانم حرفی بزنم، چرخید و از در جلویی بیرون دوید
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه می توانستم یک کلمه بگویم، او تبدیل کرد و درب جلو را پیچید

10. To the right of the pier, a band of about twelve black men bolted out from behind a metal door.
[ترجمه ترگمان]در سمت راست اسکله یک دسته از دوازده مرد سیاه پوست از پشت یک در فلزی فرار کردند
[ترجمه گوگل]به سمت راست اسکله، گروهی حدود دوازده مرد سیاهپوست از پشت یک درب فلزی به طرف جلو حرکت کردند

11. It was like a bolt out of the blue.
[ترجمه ترگمان]مثل یک گلوله از آبی بود
[ترجمه گوگل]مثل یک پیچ از آبی بود

12. I saw a man bolt out of [ into ] our backyard.
[ترجمه ترگمان]من یه مرد رو دیدم که از حیاط پشتی ما کنده شد
[ترجمه گوگل]من مردی را دیدم که از حیاط خانه ما خارج شده بود

13. I saw a man bolt out of our backyard.
[ترجمه ترگمان]من یه مرد رو دیدم که از حیاط پشتی ما کنده شد
[ترجمه گوگل]من مردی را دیدم که از حیاط خلوت ما بیرون زده بود

14. But the Haiti earthquake was absolutely like a bolt out of the blue, " she said.
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" اما زلزله هائیتی کاملا شبیه یک گلوله آبی بود \"
[ترجمه گوگل]اما زلزله هائیتی کاملا شبیه یک پیچ از آبی بود '


کلمات دیگر: