کلمه جو
صفحه اصلی

job lot


یک دسته (یا محموله و غیره) کالا (که یک جا فروخته می شود)، کالایی که چکی بخرند، کالای جمله

انگلیسی به فارسی

کالایی که چکی بخرند،کالای جمله


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a large quantity of assorted goods, usu. sold or handled as a single transaction.

(2) تعریف: a quantity of miscellaneous items, often of inferior quality.

• a job lot is a number of things of a similar kind which are sold together, for example in an auction.

مترادف و متضاد

miscellaneous merchandise


Synonyms: grab bag, inventory, miscellanea, mixed bag, rag bag


جملات نمونه

1. I bought a job lot of second-hand children's books.
[ترجمه ترگمان]من بسیاری از کتاب های دست دوم را خریدم
[ترجمه گوگل]من تعداد زیادی از کتابهای کودکان دست دوم را خریدم

2. Nearly 30 years ago he bought his first job lot of 50 books for $
[ترجمه ترگمان]نزدیک به ۳۰ سال پیش او اولین کار ۵۰ کتاب خود را به قیمت ۵۰ دلار خرید
[ترجمه گوگل]تقریبا 30 سال پیش او اولین اثر خود را از 50 کتاب برای دلار خریداری کرد

3. Mike has bought a job lot of four old lawn mowers, but then I always thought he had a screw loose.
[ترجمه ترگمان]مایک یک کار بزرگ از چهار درو گران خریده، اما من همیشه فکر می کردم که او یک پیچ لق است
[ترجمه گوگل]مایک یک شغل بزرگ از چهار چمنزار قدیمی خریداری کرده است، اما بعدا من همیشه تصور می کردم که او یک پیچ شل دارد

4. In short, we should end what the job lot to tell me.
[ترجمه ترگمان]به طور خلاصه باید به آنچه که کار باید به من بگوید پایان دهیم
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، ما باید کارهایی را که به من می گویند پایان دهیم

5. I bought that jug as part of a job lot at the church jumble sale.
[ترجمه ترگمان]من اون پارچ رو به عنوان بخشی از یه کار توی حراج کلیسا خریدم
[ترجمه گوگل]این کوزه را بخشی از یک مقدار شغل در کلیسا خریداری کردم

6. Even kitchen utensils are being sold along with a job lot of washing machines, dryers and ironing machines for £200.
[ترجمه ترگمان]حتی لوازم آشپزخانه نیز به همراه تعداد زیادی ماشین لباس شویی، dryers و اتو کردن ماشین ها به مبلغ ۲۰۰ پوند فروخته می شوند
[ترجمه گوگل]حتی وسایل آشپزخانه نیز همراه با تعداد زیادی از ماشین های شستشو، خشک کن ها و اتو بخار برای 200 پوند فروخته می شود

7. I've still got 300 sets left over from that job lot I got the other Christmas.
[ترجمه ترگمان]هنوز ۳۰۰ نفر از اون شغل مونده که من کریسمس دی گه دارم
[ترجمه گوگل]من هنوز 300 مجموعه از آن مقدار شغلی که من دیگر کریسمس دریافت کردم

8. This article makes out a new method of production activity schedule for job lot production in CIMS and through practice to analyse this new method.
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک روش جدید از برنامه فعالیت تولید برای تولید انبوه کار در CIMS و از طریق تمرین برای تحلیل این روش جدید ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله، روش جدیدی از برنامه فعالیت تولید را برای تولید شغل در CIMS و از طریق تمرین برای تجزیه و تحلیل این روش جدید، فراهم می کند

9. I was lucky to get it as part of a job lot at a sale.
[ترجمه ترگمان]شانس آوردم که آن را به عنوان بخشی از یک کار بسیار در معرض فروش قرار دهم
[ترجمه گوگل]من خوش شانس بودم که آن را بخشی از یک مقدار شغل در فروش قرار دهم

10. He's bad-easysting, but he's lazy, drinks too abundance or can't hold a job lot dawn six months.
[ترجمه ترگمان]او آدم بدی است، اما تنبل است، زیادی نوشیده و بیش از اندازه زیاد است و نمی تواند بیش از شش ماه کار را ادامه دهد
[ترجمه گوگل]او بد آسان است، اما او تنبل است، نوشابه های بیش از حد فراوان است و یا می تواند یک شغل را نگه ندارد روز شنبه شش ماه

11. But if you think that will drag him into buying a job lot of monsters to do the team's dirty work, you underestimate his exceptional bloody-mindedness.
[ترجمه ترگمان]اما اگر فکر می کنید که این کار او را وادار به خرید یک عالمه هیولا می کند تا کار کثیف تیم را انجام دهد، شما mindedness را دست کم می گیرید
[ترجمه گوگل]اما اگر شما فکر می کنید که او را به خرید یک هیولا شغلی برای انجام کار کثیف تیم بکشاند، شما خود را به خونریزی استثنایی خود کم ارزش می کنید

پیشنهاد کاربران

یکجا فروشی
کالاهایی که همه با هم بصورت یکجا فروخته میشوند.


کلمات دیگر: