عبارت ( phrase )
• : تعریف: to hope for a good outcome.
- I don't know if he'll win but I'm keeping my fingers crossed.
[ترجمه ترگمان] نمی دانم او برنده خواهد شد، اما انگشت هایم را روی هم نگه می دارم
[ترجمه گوگل] من نمی دانم که آیا او برنده خواهد شد، اما من انگشتانم را نگه داشته ام
[ترجمه گوگل] من نمی دانم که آیا او برنده خواهد شد، اما من انگشتانم را نگه داشته ام