بعد از مرگ جلال الدین مقاومت چندانی علیه حملهٔ مغول صورت نگرفت تا این که محمود تارابی در سال ۶۳۶ در بخارا قیام کرد و مغولان را در جنگ شکست داد.بخارا در حملات اولیه مغولان بطرز شگفت آوری درهم کوبیده شد و گروه کثیری از مردم آن کشته شدند. این شهر ده ها سال به کلی خالی از سکنه بود و پس از آن به تدریج زندگی در این شهر، که تا پیش از حمله مغولان از بزرگترین شهرهای ایران محسوب می گشت، روال عادی به خود گرفت.
در این ایام بخارا و قصبات اطراف بیشتر توسط اشراف محلی و زمینداران بزرگ اداره می شد و آنان باج و خراج سالیانه را به حاکم مغول این شهر پرداخت می کردند; این امراء محلی در جمع آوری مالیات ظلم فراوانی می کردند و مردم شهری و روستایی را بشدت تحت فشار قرار داده بودند.در چنین ایام محمود تارابی که پیشه وری از اهالی تاراب و شغلش قلبیرسازی بود در سال ۶۳۶ ه. ق علیه مغولان قیام کرد و طی نطقهایی مهیج مردم دهات و قصبات اطراف را به مبارزه با اشغالگران مغول و عمال داخلی آنان برانگیخت.پیام محمود به مردم شوری در مناطق مختلف اطراف بخارا افکند و در اندک مدتی گروه زیادی از اهالی روستاهای مختلف به زیر بیرق او گرد آمدند. تارابی در اندک مدتی بر شهر مهم بخارا دست یافت و یکی از پرهیزکاران این شهر برهان الدین نامی را به خلافت برگزید و بزرگان و امراء محلی را که بر مردم ستم می راندند به سختی مجازات کرد.محمود مردم بخارا و روستاهای اطراف را مورد حمایت خود قرار داد و به آن ها اطمینان داد که دوران ظلم و ستم در حال سپری شدن است و او حق آنان را از ظالمان مغول و عمال داخلی آن ها می گیرد.بزودی خبر قیام مسلحانه تارابی به اطلاع مغولان رسید و آنان لشکری را به دفع تارابی و یاران او فرستادند. دو سپاه بزودی رویاروی یکدیگر صف کشیدند و در طی جنگی سخت یاران تارابی که ازسلاح کافی نیز برخوردار نبودند موفق به شکست مغولان و امرای محلی شدند و نزدیک به ده هزار نفر از آنان را به قتل رساندند.با پیروزی تارابی بر مغولان، که تا پیش از آن رعب و وحشت عجیبی در مردم شهرهای مختلف ایران به وجود آورده بودند، دامنه قیام بالا گرفت ولی پس از چندی محمود تارابی و یار وفادار او شمس الدین محبوبی بدرود حیات گفتند و محمد و علی دو برادر او فرمانروایی بخارا را در دست گرفتند.پس از آگاهی مغولان و اشراف محلی از مرگ محمود تارابی، آنان با لشکری بالغ بر بیست هزار نفر به فرماندهی جرماغون نویان یک بار دیگر به بخارا هجوم آوردند و این بار موفق به شکست قیام کنندگان شدند و عده زیادی از آن ها را به قتل رساندند و بخارا یک بار دیگر مورد غارت این خونخواران قرار گرفت.قیام محمود تارابی اگرچه مدت زمان کوتاهی بطول انجامید ولی سبب هراس مغولان از مردم و وقوف و آگاهی بر خشم و کینه نهفته در سینه های آنان شد به گونه ای که پس از سرکوب این قیام منکوقاآن خان بزرگ مغول به حکام مغول و امراء محلی ایرانی هشدار داد که از قدرت خود سوء استفاده نکنند و به زورگویی و اعمال جابرانه خود خاتمه دهند.منابع تاریخی اطلاع چندانی از محمود تارابی بدست نمی دهند ولی ظاهراً وی دارای نفوذ معنوی فوق العاده ای در بین یاران و پیروان خود بوده است و آنان وی را صاحب کرامت و قدرت خارق العاده ای می دانسته اند. گویند در حین جنگ اول با مغولان ناگهان تندبادی وزیدن رفت و گرد وغباری سهمگین در هوا برخاست که موجب شکست مغولان شد و مردم این امر را ناشی از قدرت معنوی محمود تارابی دانستند. یاران تارابی مرگ او را هیچگاه باور نکردند و معتقد بودند وی غیبت نموده و مجددا ظهور خواهد کرد.
در این ایام بخارا و قصبات اطراف بیشتر توسط اشراف محلی و زمینداران بزرگ اداره می شد و آنان باج و خراج سالیانه را به حاکم مغول این شهر پرداخت می کردند; این امراء محلی در جمع آوری مالیات ظلم فراوانی می کردند و مردم شهری و روستایی را بشدت تحت فشار قرار داده بودند.در چنین ایام محمود تارابی که پیشه وری از اهالی تاراب و شغلش قلبیرسازی بود در سال ۶۳۶ ه. ق علیه مغولان قیام کرد و طی نطقهایی مهیج مردم دهات و قصبات اطراف را به مبارزه با اشغالگران مغول و عمال داخلی آنان برانگیخت.پیام محمود به مردم شوری در مناطق مختلف اطراف بخارا افکند و در اندک مدتی گروه زیادی از اهالی روستاهای مختلف به زیر بیرق او گرد آمدند. تارابی در اندک مدتی بر شهر مهم بخارا دست یافت و یکی از پرهیزکاران این شهر برهان الدین نامی را به خلافت برگزید و بزرگان و امراء محلی را که بر مردم ستم می راندند به سختی مجازات کرد.محمود مردم بخارا و روستاهای اطراف را مورد حمایت خود قرار داد و به آن ها اطمینان داد که دوران ظلم و ستم در حال سپری شدن است و او حق آنان را از ظالمان مغول و عمال داخلی آن ها می گیرد.بزودی خبر قیام مسلحانه تارابی به اطلاع مغولان رسید و آنان لشکری را به دفع تارابی و یاران او فرستادند. دو سپاه بزودی رویاروی یکدیگر صف کشیدند و در طی جنگی سخت یاران تارابی که ازسلاح کافی نیز برخوردار نبودند موفق به شکست مغولان و امرای محلی شدند و نزدیک به ده هزار نفر از آنان را به قتل رساندند.با پیروزی تارابی بر مغولان، که تا پیش از آن رعب و وحشت عجیبی در مردم شهرهای مختلف ایران به وجود آورده بودند، دامنه قیام بالا گرفت ولی پس از چندی محمود تارابی و یار وفادار او شمس الدین محبوبی بدرود حیات گفتند و محمد و علی دو برادر او فرمانروایی بخارا را در دست گرفتند.پس از آگاهی مغولان و اشراف محلی از مرگ محمود تارابی، آنان با لشکری بالغ بر بیست هزار نفر به فرماندهی جرماغون نویان یک بار دیگر به بخارا هجوم آوردند و این بار موفق به شکست قیام کنندگان شدند و عده زیادی از آن ها را به قتل رساندند و بخارا یک بار دیگر مورد غارت این خونخواران قرار گرفت.قیام محمود تارابی اگرچه مدت زمان کوتاهی بطول انجامید ولی سبب هراس مغولان از مردم و وقوف و آگاهی بر خشم و کینه نهفته در سینه های آنان شد به گونه ای که پس از سرکوب این قیام منکوقاآن خان بزرگ مغول به حکام مغول و امراء محلی ایرانی هشدار داد که از قدرت خود سوء استفاده نکنند و به زورگویی و اعمال جابرانه خود خاتمه دهند.منابع تاریخی اطلاع چندانی از محمود تارابی بدست نمی دهند ولی ظاهراً وی دارای نفوذ معنوی فوق العاده ای در بین یاران و پیروان خود بوده است و آنان وی را صاحب کرامت و قدرت خارق العاده ای می دانسته اند. گویند در حین جنگ اول با مغولان ناگهان تندبادی وزیدن رفت و گرد وغباری سهمگین در هوا برخاست که موجب شکست مغولان شد و مردم این امر را ناشی از قدرت معنوی محمود تارابی دانستند. یاران تارابی مرگ او را هیچگاه باور نکردند و معتقد بودند وی غیبت نموده و مجددا ظهور خواهد کرد.
wiki: محمود تارابی