1. miami became the commercial vortex of north and south america
میامی مرکز بازرگانی امریکای شمالی و جنوبی شد.
2. he too was drawn into the vortex of the political struggle
او نیز به کانون آن کشمکش سیاسی کشانده شد.
3. The polar vortex is a system of wintertime winds.
[ترجمه ترگمان]گرداب قطبی یک سیستم باده ای زمستانی است
[ترجمه گوگل]گرداب قطبی یک سیستم از بادهای زمستانی است
4. They were both caught up in a whirling vortex of emotion.
[ترجمه ترگمان]هر دو در گرداب گرداب احساسات به هم گیر کرده بودند
[ترجمه گوگل]آنها هر دو در یک غول پیچیده از احساسات گرفتار شدند
5. I was sucked into a vortex of despair.
[ترجمه ترگمان]مرا به درون گرداب ناامیدی کشیده بودند
[ترجمه گوگل]من به گرداب ناامیدی مکیده شدم
6. Earlier migrants were drawn into the vortex as well.
[ترجمه ترگمان]مهاجران اولیه نیز به این گرداب کشیده شدند
[ترجمه گوگل]مهاجران پیشین نیز به گرد و غبار کشیده شدند
7. Invitro gastric antral biopsies were stimulated by vortex mixing and eicosanoid measurements determined by radioimmunoassay.
[ترجمه ترگمان]invitro gastric gastric (antral gastric)به وسیله اندازه گیری vortex و اندازه گیری eicosanoid که توسط radioimmunoassay تعیین شد، تحریک شدند
[ترجمه گوگل]بیوپسی انتروری Invitro معده توسط مخلوط گردابه و اندازه گیری های ایکوسانوئید توسط radioimmunoassay تعیین می شود
8. An interesting feature of the transition process is vortex pairing, seen in Fig. 1
[ترجمه ترگمان]یک ویژگی جالب از فرآیند انتقال، جفت شدگی vortex است که در شکل ۱ دیده شد
[ترجمه گوگل]یکی از ویژگی های جالب فرآیند انتقال عبارت است از جفت گردابی، که در شکل 1 دیده می شود
9. As the creation of the vortex began, the seas churned and a terrible wind blew from the north.
[ترجمه ترگمان]همچنان که the گرداب شروع شد، دریا به هم می خورد و باد شدیدی می وزید که از سمت شمال می وزید
[ترجمه گوگل]همانطور که ایجاد گرداب شروع شد، دریاها از بین رفته و باد شمالی وحشت زده شد
10. The vortex had tightened into a spiral that was winding tighter and tighter.
[ترجمه ترگمان]گرداب در یک مارپیچی تنگ شده بود که در آن پیچیده و تنگ تر می شد
[ترجمه گوگل]گرداب به یک مارپیچ پیچیده شده بود که پیچیده تر و سخت تر شده بود
11. But the vortex fills as he nears its inner circle.
[ترجمه ترگمان]اما گرداب همان طور که به دایره درونی خود نزدیک می شود، پر می شود
[ترجمه گوگل]اما گرداب پر می شود، چون دایره درونی آن نزدیک است
12. Please leave any bad vibes outside the healing vortex.
[ترجمه ترگمان]لطفا احساس بدی در خارج از این گرداب شفا بده
[ترجمه گوگل]لطفا هر گونه بی حوصلگی بد را در خارج از گرداب بهبود بخورید
13. Furthemore, choroidal vortex vein dilation and leakage were noticed in 7 eyes.
[ترجمه ترگمان]Furthemore، choroidal گرداب گرداب و نشت این نشت در ۷ چشم دیده می شدند
[ترجمه گوگل]Faulthemore، dilatation و نشت غشاء کروییدی در 7 چشم مشاهده شد
14. "The key to mitigation is to establish a vortex wake consisting of two or more vortical pairs that are unstable and susceptible to rapid breakup, " he explains.
[ترجمه ترگمان]او توضیح می دهد: \" کلید کاهش، ایجاد یک بیدار چرخشی متشکل از دو یا چند جفت vortical است که ناپایدار بوده و در معرض فروپاشی سریع قرار دارند \"
[ترجمه گوگل]او میگوید: 'کلید کاهش تداخل ایجاد یک پیکربند پیچیده است که متشکل از دو یا چند جفت ناهموار است که بی ثبات و حساس به انقباض سریع هستند'
15. With vortex model and circulation for free vortex of entrance flow solved, potential equation and stream function equation were derived.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از مدل vortex و گردش برای گرداب آزادی جریان ورودی، معادله پتانسیل و معادله تابع جریان بدست آمد
[ترجمه گوگل]با استفاده از مدل گردابه و گردش گردابی آزاد جریان ورودی حل شده، معادله بالقوه و معادله عملکرد جریان مشتق شده است