کلمه جو
صفحه اصلی

work study

انگلیسی به فارسی

مطالعه کار


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to a program, as at a college or university, that provides part-time employment for students as well as enabling them to continue their academic pursuits.

• examination of works methods and measurement of output in order to plan an effective work system

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] آموزش کار
[ریاضیات] بررسی کار، کارسنجی، مطالعه ی کار

جملات نمونه

1. She has overloaded her schedule with work, study, and family responsibilities.
[ترجمه ترگمان]او زمانبندی خود را با کار، مطالعه و مسئولیت های خانوادگی بار کرده است
[ترجمه گوگل]او برنامه خود را با کار، تحصیل و مسئولیت های خانوادگی بیش از حد تحمل کرده است

2. He tried to buckle down to some work/study.
[ترجمه ترگمان]او تلاش کرد تا به یک کار \/ مطالعه محدود شود
[ترجمه گوگل]او سعی کرد به برخی کار / تحصیل بپردازد

3. More field work studies of systems analysts and how they relate to managers should illuminate this little known area of managerial work.
[ترجمه ترگمان]مطالعات کاری می دانی بیشتر درباره تحلیلگران سیستم ها و چگونگی ارتباط آن ها با مدیران باید این ناحیه کوچک از کار مدیریتی را روشن کند
[ترجمه گوگل]مطالعات بیشتری در زمینه کارهای تحلیلی سیستم ها و نحوه ارتباط آنها با مدیران باید این ناحیه شناخته شده کار مدیریتی را روشن کند

4. And then this thesis makes a work study of the process of operating NC machine tools.
[ترجمه ترگمان]و در پایان این پایان نامه به بررسی فرآیند کار ابزار ماشین NC می پردازد
[ترجمه گوگل]و سپس این پایان نامه مطالعه کار در مورد فرایند عملیات ماشین آلات NC را انجام می دهد

5. That's what is call Work Study, isn't it ?
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که آن را مطالعه کار می نامند، نه؟
[ترجمه گوگل]این چیزی است که با مطالعه کار تماس بگیرید، آیا اینطور نیست؟

6. I accepted a job as part of a work study program.
[ترجمه ترگمان]من شغلی را به عنوان بخشی از یک برنامه مطالعه کار پذیرفتم
[ترجمه گوگل]من یک شغل را بخشی از یک برنامه تحصیلی کار را پذیرفتم

7. They proposed setting up a work study school in the brigade.
[ترجمه ترگمان]آن ها پیشنهاد راه اندازی یک مدرسه مطالعاتی در این تیپ را مطرح کردند
[ترجمه گوگل]آنها پیشنهاد کردند یک مدرسه کار در تیپ ایجاد کنند

8. Applying varieties of work measurement methods, work study on Weiber R6C full automatic linear edge bonding machine of some enterprise was carried through.
[ترجمه ترگمان]به کار بردن انواع روش های اندازه گیری کار، کار بر روی on Weiber - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]با استفاده از انواع روش های اندازه گیری کار، مطالعه کار بر روی Weiber R6C دستگاه اتوماتیک خطی لبه لبه ای از برخی از شرکت ها از طریق انجام شد

9. The course is a work study program.
[ترجمه ترگمان]این درس یک برنامه آموزشی کار است
[ترجمه گوگل]این دوره یک برنامه آموزشی است

10. Basic IE knowledge and method, such as work study, time study.
[ترجمه ترگمان]دانش و روش IE پایه، مانند مطالعه کار، مطالعه زمان
[ترجمه گوگل]دانش و روش عمومی IE، مانند مطالعه کار، مطالعه زمان

11. From the viewpoint of work study, all kinds of man-machine relationship in furniture production, which are the bases of methods study and work measurement, were studied.
[ترجمه ترگمان]از دیدگاه مطالعه کاری، همه انواع رابطه انسان - ماشین در تولید مبلمان، که اساس روش های مطالعه و سنجش کار هستند، مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]از دیدگاه مطالعه کار، انواع ارتباطات انسان و ماشین در تولید مبلمان، که اساس روشهای مطالعه و اندازه گیری کار هستند، مورد مطالعه قرار گرفت

12. Work study process and method.
[ترجمه ترگمان]فرآیند و روش مطالعه کار
[ترجمه گوگل]روش کار و روش کار

13. The modern versions of Taylorism are expressed in terms of job design and work study.
[ترجمه ترگمان]نسخه های مدرن Taylorism از نظر طراحی شغل و مطالعه کار بیان می شوند
[ترجمه گوگل]نسخه های مدرن تیلوریسم از نظر طراحی شغل و مطالعه کار بیان شده است

14. The following problem solving technique is derived from the practice of work study and management consultancy.
[ترجمه ترگمان]تکنیک حل مساله زیر از روش کار کار و مشاوره مدیریت نشات می گیرد
[ترجمه گوگل]روش حل مسئله زیر از تمرین مطالعه کار و مشاوره مدیریت استخراج می شود


کلمات دیگر: