1. This paper described a novel thermopile detector for infrared horizon sensors.
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک یابنده thermopile جدید را برای سنسورهای افق مادون قرمز توصیف می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله یک حسگر جدید گرمایشی برای سنسورهای افق مادون قرمز را توصیف کرد
2. A new kind of annular thermopile sensor which consisted of 16 structure cells, 800 chromel - constantan thermocouples was developed.
[ترجمه ترگمان]نوع جدیدی از sensor حلقوی که متشکل از ۱۶ سلول ساختار، ۸۰۰ chromel - thermocouples می باشد
[ترجمه گوگل]نوع جدیدی از سنسور گرماسنجی حلقوی که شامل 16 سلول ساختاری، ترموکوپل 800 ترموکوپلهای کرولل - ثابتانی بود
3. Thermopile IR detector is one of the first thermal IR imaging device that has been studied and applied.
[ترجمه ترگمان]آشکارساز IR thermopile یکی از اولین دستگاه تصویربرداری حرارتی است که مورد بررسی و اعمال قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]آشکارساز IR Thermopile یکی از اولین دستگاه تصویربرداری حرارتی IR است که مورد مطالعه و کاربرد قرار گرفته است
4. Through the experimental testing and analysis of a thermopile infrared sensor circuits, their shortcomings are found out and a more practical circuit is presented.
[ترجمه ترگمان]از طریق آزمایش تجربی و تجزیه و تحلیل مدارهای سنسور مادون قرمز thermopile، کاستی های آن ها معلوم شد و مدار کاربردی بیشتری ارایه شده است
[ترجمه گوگل]از طریق آزمایش آزمایش و تحلیل مدارات سنسور مادون قرمز گرمابی، نقایص آنها مشخص شده و مدارهای عملی تر ارائه شده است
5. Thermopile is usually a blackened thermal detector.
[ترجمه ترگمان]thermopile معمولا یک آشکارساز حرارتی سیاه است
[ترجمه گوگل]Thermopile معمولا یک آشکارساز گرمایی سیاه است
6. The liquid crystal chopper is applicable for a thermopile, a thermisterholometer, an infrared camera and so on.
[ترجمه ترگمان]The بلور مایع برای یک thermopile، یک thermisterholometer، یک دوربین مادون قرمز و غیره قابل اجرا است
[ترجمه گوگل]هلی کوپتر کریستال مایع برای یک ترموپلی، Thermisterholometer، دوربین مادون قرمز و غیره قابل استفاده است
7. DNA sequences, expression of said DNA sequences, thermopile laccases coded by said DNA sequences and the use thereof.
[ترجمه ترگمان]دنباله های DNA، بیان توالی های DNA، thermopile laccases بوسیله توالی DNA و استفاده از آن کد گذاری شدند
[ترجمه گوگل]توالی های DNA، بیان توالی های گفته شده DNA، لاکاس های ترموپلاستی کد شده با توالی های DNA و استفاده از آن
8. These thermocouples are connected electrically, forming an array of multiple thermocouples (thermopile). They are then sandwiched between two thin ceramic wafers.
[ترجمه ترگمان]این thermocouples به صورت الکتریکی متصل شده اند و مجموعه ای از thermocouples چندگانه را تشکیل می دهند سپس آن ها بین دو تن از wafers سرامیک نازک قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]این ترموکوپل ها به صورت الکتریکی متصل می شوند، تشکیل یک آرایه از چند ترموکوپل (ترموپلی) سپس آنها بین دو وفل سرامیکی نازک قرار می گیرند
9. According to the principle of thermopile, and the three-dimensional loop wire laying is substituted by new-style plane wire laying.
[ترجمه ترگمان]با توجه به اصل thermopile، و یک سیم حلقه ای سه بعدی که قرار است با سیم ¬ های سیمی با سبک جدید جایگزین شود
[ترجمه گوگل]با توجه به اصل ترموپلی، سیم پیچ حلقه سه بعدی جایگزین سیم پیچ هواپیما جدید می شود
10. This paper, taking thermopile infrared sensor as example, studies a modeling method of sensor with multiple-input and single-output, which bases on neural network.
[ترجمه ترگمان]این مقاله با استفاده از سنسور مادون قرمز thermopile یک روش مدل سازی سنسور با چندین ورودی و تک خروجی را مطالعه می کند که براساس شبکه عصبی است
[ترجمه گوگل]در این مقاله، با استفاده از سنسور مادون قرمز گرمایشی به عنوان مثال، روش مدل سازی سنسور با چند ورودی و تک خروجی، که بر روی شبکه عصبی مبتنی است، مطالعه می شود
11. The sensors consist of a membrane with a thermopile on top of it.
[ترجمه ترگمان]سنسورها از غشا در بالای آن تشکیل شده اند
[ترجمه گوگل]سنسورها شامل یک غشاء با یک گرماسنج در بالای آن است
12. This work constructs a stable base for the further research on the large scale array of the thermopile infrared sensor.
[ترجمه ترگمان]این کار یک پایگاه ثابت برای تحقیقات بیشتر در مورد آرایه مقیاس بزرگ سنسور مادون قرمز thermopile می سازد
[ترجمه گوگل]این کار یک پایه پایدار برای تحقیقات بیشتر در مورد آرایه وسیعی از سنسور مادون قرمز گرمایشی ایجاد می کند
13. The refrigeration efficiency also has close relation to the voltage and current of the thermopile .
[ترجمه ترگمان]همچنین بازده خنک سازی نیز رابطه نزدیکی با ولتاژ و جریان of دارد
[ترجمه گوگل]بازده ی یخچال نیز رابطه ی نزدیک با ولتاژ و جریان گرماسنج دارد
14. The bi-path substitution method is used and the vacuum thermopile of compensation type is chosen as a reference standard. All the measuring process is automatical.
[ترجمه ترگمان]روش جایگزینی دو مسیر مورد استفاده قرار می گیرد و thermopile خلا نوع جبران به عنوان یک استاندارد مرجع انتخاب می شود تمام فرآیند اندازه گیری automatical است
[ترجمه گوگل]روش جایگزینی دو طرفه استفاده می شود و گرماسنج خلاء نوع جبران به عنوان یک استاندارد مرجع انتخاب می شود تمام فرایند اندازه گیری خودکار است