اطلاع دادن، خبر دادن
run by
انگلیسی به فارسی
توقف کوتاه کردن
انگلیسی به انگلیسی
• operated by, activated by -
مترادف و متضاد
Inform someone briefly of the main points of an idea
Briefly stop at a location for a particular purpose
جملات نمونه
1. A washing machine is run by a small electric motor.
[ترجمه ترگمان]ماشین لباس شویی با یک موتور الکتریکی کوچک اداره می شود
[ترجمه گوگل]ماشین لباسشویی توسط یک موتور الکتریکی کوچک اجرا می شود
[ترجمه گوگل]ماشین لباسشویی توسط یک موتور الکتریکی کوچک اجرا می شود
2. Our golf club is run by a very unfriendly clique .
[ترجمه ترگمان]باشگاه گلف ما توسط یه گروه خیلی غیر دوستانه اداره میشه
[ترجمه گوگل]باشگاه گلف ما توسط یک کلاسیک بسیار غیر دوستانه اداره می شود
[ترجمه گوگل]باشگاه گلف ما توسط یک کلاسیک بسیار غیر دوستانه اداره می شود
3. When Knight became leader, the council was run by a clique of officers largely unaccountable to the elected members.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که شوالیه رهبر شد، این شورا توسط گروهی از افسرانی اداره شد که تا حد زیادی برای اعضای منتخب مقاومت ناپذیر بودند
[ترجمه گوگل]هنگامی که نایت رهبر شد، شورا توسط یک کرسی از افسران که عمدتا غیر قابل پاسخ به اعضای منتخب بود، اداره می شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که نایت رهبر شد، شورا توسط یک کرسی از افسران که عمدتا غیر قابل پاسخ به اعضای منتخب بود، اداره می شد
4. The party is run by a bunch of old fogies who resist progress.
[ترجمه ترگمان]گروه توسط یک دسته از fogies قدیمی که در برابر پیشرفت مقاومت می کنند اداره می شود
[ترجمه گوگل]حزب توسط یک دسته از فجیع های قدیمی که در برابر پیشرفت مقاومت می کنند، اداره می شود
[ترجمه گوگل]حزب توسط یک دسته از فجیع های قدیمی که در برابر پیشرفت مقاومت می کنند، اداره می شود
5. The country has long been run by plutocrats.
[ترجمه ترگمان]این کشور مدت های مدیدی است که توسط ثروتمندان اداره می شود
[ترجمه گوگل]این کشور به مدت طولانی توسط پلوتوکرات ها اداره می شود
[ترجمه گوگل]این کشور به مدت طولانی توسط پلوتوکرات ها اداره می شود
6. Oxford to London is about an hour's run by train.
[ترجمه ترگمان]آکسفورد تا لندن حدود یک ساعت با قطار فاصله دارد
[ترجمه گوگل]آکسفورد به لندن حدود یک ساعت با قطار است
[ترجمه گوگل]آکسفورد به لندن حدود یک ساعت با قطار است
7. Economic policy in Europe should not be run by an unaccountable committee of governors of central banks.
[ترجمه ترگمان]سیاست اقتصادی در اروپا نباید توسط کمیته غیرقابل تحملی از بانک های مرکزی اداره شود
[ترجمه گوگل]سیاست اقتصادی در اروپا نباید توسط یک کمیته غیرمعمول فرماندار بانک مرکزی اداره شود
[ترجمه گوگل]سیاست اقتصادی در اروپا نباید توسط یک کمیته غیرمعمول فرماندار بانک مرکزی اداره شود
8. Many of the shops were run by Asians.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از فروشگاه ها توسط ورزش کاران آسیایی اداره می شدند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مغازه ها توسط آسیایان اجرا شد
[ترجمه گوگل]بسیاری از مغازه ها توسط آسیایان اجرا شد
9. Men never notice anything in a house run by their womenfolk.
[ترجمه ترگمان]مردان هرگز چیزی در خانه ای که by their، توجه نمی کنند
[ترجمه گوگل]مردان هرگز در خانه ای که زنان آنها را انجام می دهند چیزی را نمی بینند
[ترجمه گوگل]مردان هرگز در خانه ای که زنان آنها را انجام می دهند چیزی را نمی بینند
10. Voters are disil-lusioned with the mud-slinging campaigns run by many candidates in recent years.
[ترجمه ترگمان]رای دهندگان در سال های اخیر با مبارزات پر گل و گلی که توسط بسیاری از نامزدها برگزار می شود، disil هستند
[ترجمه گوگل]رأی دهندگان با کمپین های گلدوزی که توسط بسیاری از نامزدهای انتخاب شده در سال های اخیر اجرا می شوند، از بین رفته اند
[ترجمه گوگل]رأی دهندگان با کمپین های گلدوزی که توسط بسیاری از نامزدهای انتخاب شده در سال های اخیر اجرا می شوند، از بین رفته اند
11. The company is run by a board of directors .
[ترجمه ترگمان]این شرکت توسط یک هیات مدیره اداره می شود
[ترجمه گوگل]این شرکت توسط هیئت مدیره اداره می شود
[ترجمه گوگل]این شرکت توسط هیئت مدیره اداره می شود
12. Westerners charged that the party was run by an unholy coalition between North and South.
[ترجمه ترگمان]غربی ها معتقدند که این حزب توسط ائتلافی unholy بین شمال و جنوب اداره می شود
[ترجمه گوگل]غربی ها متهم کردند که این حزب توسط یک ائتلاف بی حد و حصر بین شمال و جنوب اداره می شود
[ترجمه گوگل]غربی ها متهم کردند که این حزب توسط یک ائتلاف بی حد و حصر بین شمال و جنوب اداره می شود
13. The Sky News TV station is largely run by ex-BBC news staffers.
[ترجمه ترگمان]شبکه تلویزیونی اسکای نیوز به طور گسترده توسط کارمندان سابق اخبار بی بی سی اداره می شود
[ترجمه گوگل]ایستگاه تلویزیونی Sky News تا حد زیادی توسط کارکنان سابق بی بی سی اداره می شود
[ترجمه گوگل]ایستگاه تلویزیونی Sky News تا حد زیادی توسط کارکنان سابق بی بی سی اداره می شود
14. The hospital tea bar is run by volunteers.
[ترجمه ترگمان]کافه چای بیمارستان توسط داوطلبان اداره می شود
[ترجمه گوگل]نوار چای بیمارستان توسط داوطلبان اجرا می شود
[ترجمه گوگل]نوار چای بیمارستان توسط داوطلبان اجرا می شود
پیشنهاد کاربران
دایر می شود توسط
اداره می شود توسط
to tell someone about something, to make sure they understand or approve
مطلبی را به سمع و نظر کسی رساندن ( معمولا برای گرفتن نظر شخص )
خبر دادن
اطلاع دادن
مشورت خواستن
نظر خواستن
مدیریت به وسیله
راه انداختن به وسیله
اطلاع دادن
مشورت خواستن
نظر خواستن
مدیریت به وسیله
راه انداختن به وسیله
با . . . . . کار می کند. مثل :
. Voice recorder run by electricity
دستگاه ضبط صوت با الکتریسیته ( برق ) کار می کند .
. Voice recorder run by electricity
دستگاه ضبط صوت با الکتریسیته ( برق ) کار می کند .
اجرا می شود
کلمات دیگر: