کلمه جو
صفحه اصلی

brotherhood


معنی : برادری، انجمن برادری و اخوت
معانی دیگر : اخوت، انجمن (متشکل از کسانی که هدف های مذهبی یا اجتماعی مشترکی دارند)، احساس محبت

انگلیسی به فارسی

برادری، انجمن برادری و اخوت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the condition or state of being brothers.

(2) تعریف: the condition of being brotherly.
مشابه: camaraderie

(3) تعریف: a belief that all humans are connected by obligation or by virtues such as love.

(4) تعریف: a fraternal or trade association.

• fraternity, quality of being brothers
brotherhood is the affection and loyalty that you feel for people who you have something in common with.
a brotherhood is an organization whose members all have the same political aims and beliefs or the same job or profession.

مترادف و متضاد

برادری (اسم)
brotherhood, fraternity, fraternization

انجمن برادری و اخوت (اسم)
brotherhood

association


Synonyms: affiliation, alliance, clan, clique, community, comradeship, confederacy, coterie, fellowship, fraternity, guild, kinship, league, society, union


Antonyms: sisterhood


جملات نمونه

1. the moslem brotherhood
اخوان المسلمین،برادری مسلمانان

2. a deep sense of brotherhood
احساس عمیق برادری (همبستگی ژرف)

3. boasting about friendship and brotherhood / amidst distraction and distress
لاف یاری و برادر خواندگی / در پریشان حالی و درماندگی

4. he believed in the equality and brotherhood of all
او معتقد به برابری و برادری همگان بود.

5. The bond of brotherhood was one to last from the cradle to the grave.
[ترجمه ترگمان]پیمان برادری برای آخرین بار از گهواره به گور رفته بود
[ترجمه گوگل]پیوند اخوان المسلمین یکی بود که از گهواره تا گور می رفت

6. They broke up the brotherhood.
[ترجمه ترگمان]اونا برادری رو بهم زدن
[ترجمه گوگل]آنها اخوان المسلمین را شکستند

7. Their group was called " the Brotherhood ".
[ترجمه ترگمان]گروه آن ها \"اخوان المسلمین\" خوانده شد
[ترجمه گوگل]گروه آنها اخوان المسلمین نامیده شد

8. The various groups eventually fused into a single brotherhood.
[ترجمه ترگمان]گروه های مختلف در نهایت به یک برادری تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]گروه های مختلف در نهایت به یک برادری واحد تبدیل شدند

9. The brotherhood of man did not end with the immediate family of siblings at which it began.
[ترجمه ترگمان]اخوت بشر با خانواده immediate که آن را آغاز کرده بود پایان نیافته بود
[ترجمه گوگل]برادری مرد با خانواده فوری خواهر و برادر که در آن آغاز شد، پایان نیافت

10. The bonds of brotherhood are treacherously betrayed by ungovernable selfishness and egotism.
[ترجمه ترگمان]پیوندهای اخوت با خودخواهی و خودخواهی غیرقابل تصوری، به او خیانت شده
[ترجمه گوگل]اوراق قرضه برادری با خیانت به خیرخواهانه توسط خودخواهی غلط و خودخواهانه خیانت می شود

11. Some things help us to maintain our brotherhood, and sisterhood, under the skin.
[ترجمه ترگمان]بعضی چیزها به ما کمک می کنند تا اخوت ما و خواهری را تحت پوشش حفظ کنیم
[ترجمه گوگل]بعضی چیزها به ما کمک می کنند تا برادری و خواهرمان را زیر پوست حفظ کنیم

12. I believe in the brotherhood of man, all men, but I don't believe in brotherhood with anybody who doesn't want brotherhood with me. I believe in treating people right, but I'm not going to waste my time trying to treat somebody right who doesn't know how to return the treatment. Malcolm X
[ترجمه ترگمان]من به اخوت انسان اعتقاد دارم، همه مردها، اما من به برادری با کسی اعتقاد ندارم که با من برادری نداره من اعتقاد دارم که با مردم درست رفتار کنم، اما نمی خواهم وقتم را تلف کنم تا با کسی رفتار کنم که نمی داند چطور درمان را جبران کند مالکوم ایکس
[ترجمه گوگل]من به برادری انسان، همه مردان اعتقاد دارم، اما من به برادری اعتقادی ندارم با کسی که برادری با من ندارد من اعتقاد دارم که مردم را به درستی درک می کنم، اما من وقت تلف نمی کنم که به کسی احتیاج داشته باشم که نمی داند چگونه درمان را برگرداند مالکوم ایکس

13. We swung into the Brotherhood of Man's special theme tune and turned all the spots on the stadium entrance.
[ترجمه ترگمان]با آهنگ مخصوص انجمن اخوت راه افتادیم و تمام نقاط ورودی ورزشگاه را روشن کردیم
[ترجمه گوگل]ما به آهنگ تم ویژه اخوان المسلمین چرخیدیم و همه نقاط در ورودی ورزشگاه را تبدیل کردیم

14. But now, in the bottom half, our animal brotherhood is forgotten.
[ترجمه ترگمان]اما حالا، در نیمه پایینی، اخوت ما فراموش شده است
[ترجمه گوگل]اما اکنون، در نیمه پایین، برادری حیوانات ما فراموش شده است

15. All tribes would hook arms in brotherhood and unite.
[ترجمه ترگمان]همه قبیله ها با هم متحد میشن و متحد میشن
[ترجمه گوگل]تمام قبایل سلاح را در برادری قلاب کرده و متحد می کنند

He believed in the equality and brotherhood of all.

او معتقد به برابری و برادری همگان بود.


the Moslem brotherhood

اخوان‌المسلمین، برادری مسلمانان


a deep sense of brotherhood

احساس عمیق برادری (همبستگی ژرف)


پیشنهاد کاربران

برادری

احساس دوستی و برادری بین افراد


کلمات دیگر: