کلمه جو
صفحه اصلی

alliteration


معنی : اوردن کلمات با صدای مترادف مثل
معانی دیگر : تجانس آوایی، تجانس خطی، معلی (چند واژه ی پیاپی که با حروف هم آوا آغاز شوند مثلا: a tale of terror twice told)، همگونی آغازین، اغاز چند کلمه پیاپی با یک حرف متشابه الصورت

انگلیسی به فارسی

آغاز چند کلمه پیاپی با یک حرف متشابه الصورت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: repetition of the same consonant sound in the stressed or initial syllables of words in a phrase or sentence.

• use of similar phonetic sounds at the beginning of adjoining words
alliteration is the use in speech or writing of several words close together which all begin with the same letter or sound.

مترادف و متضاد

اوردن کلمات با صدای مترادف مثل (اسم)
alliteration

جملات نمونه

1. And children love poetic rhythms, alliteration, nonsense mutations.
[ترجمه ترگمان]و کودکان ریتم های شاعرانه، alliteration، جهش های nonsense را دوست دارند
[ترجمه گوگل]و بچه ها ریتم های شعر، آلترتارس، جهش های بی معنی را دوست دارند

2. Are there any phonological patterns of rhyme, alliteration, assonance, etc?
[ترجمه ترگمان]آیا هیچ الگوی آوایی قافیه، alliteration، assonance و غیره وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]آیا وجود دارد الگوهای واژگونی قافیه، تقلید، تحریف و غیره؟

3. For alliteration it ought to be Pablo or Picauo.
[ترجمه ترگمان]برای alliteration باید پابلو یا Picauo باشد
[ترجمه گوگل]برای آلیتراژ باید Pablo یا Picauo باشد

4. So Chelsea had more reason than alliteration to fear a third successive failure to reach the third round.
[ترجمه ترگمان]بنابراین چلسی بیش از alliteration مایل بود که از سومین شکست متوالی خود برای رسیدن به دور سوم هراس داشته باشد
[ترجمه گوگل]بنابراین چلسی دلایل بیشتری برای تسلیم شدن داشت تا بتواند از سومین شکست متوالی به دور سوم برسد

5. The bombast, the alliteration, the pseudo-erudition that some people back then would take for the real thing.
[ترجمه ترگمان]مبالغه، the، the و erudition که برخی از مردم پس از آن به دنبال چیز واقعی می گردند
[ترجمه گوگل]بمباردار، آلیشیاتور، شبه علمی که برخی از مردم آن را پس می گیرند، برای چیزی واقعی است

6. The parallelisms are reinforced by frequent alliteration, indicated by italics.
[ترجمه ترگمان]The توسط alliteration مکرر تقویت شده اند، که توسط ایتالیک مشخص شده اند
[ترجمه گوگل]همبستگی ها توسط تلقیح مکرر تقویت می شود، نشان داده شده با کج نشانه

7. In the 15 phonological figures, assonance, alliteration, rhyme and others, are directly responsible for its poetical tendency.
[ترجمه ترگمان]در ۱۵ چهره آوایی، assonance، alliteration، قافیه و دیگران، مستقیما مسئول گرایش شاعرانه آن هستند
[ترجمه گوگل]در 15 عرفان شناختی، اصطلاحات، لغوی، قافیه و دیگران مستقیما مسئول گرایش شاعرانه خود هستند

8. The prosody of Beowulf is based on alliteration, not end rhymes.
[ترجمه ترگمان]The of مبتنی بر alliteration است، نه rhymes پایانی
[ترجمه گوگل]سمبل Beowulf بر پایه آلیتریت است، نه قافیه ها

9. Alliteration and assonance is not only a language phenomenon, but also an artistic one in poems.
[ترجمه ترگمان]alliteration و assonance فقط یک پدیده زبانی است، بلکه یک پدیده هنری نیز در شعر نیز وجود دارد
[ترجمه گوگل]همبستگی و همبستگی نه تنها یک پدیده ی زبان، بلکه یک شعر هنری است

10. Includes alliteration, harmonics, onomatopoetic, parallelism, symmetry and parables, etc.
[ترجمه ترگمان]شامل alliteration، harmonics، onomatopoetic، parallelism، تقارن و تمثیل ها، و غیره
[ترجمه گوگل]شامل آلیتریت، هارمونیک، آنوماتوپوئیت، موازی بودن، تقارن و تقلید و غیره

11. It'seems to me that in prose alliteration should be used only for a special reason.
[ترجمه ترگمان]به نظرم می رسد که در نثر prose باید فقط به خاطر یک دلیل خاص مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]به نظر من به این معنی است که در همجواری نثر باید فقط به یک دلیل خاص استفاده شود

12. We chose alliteration on the theory a little vulgarity enhances memory.
[ترجمه ترگمان]ما alliteration را بر روی این نظریه انتخاب کردیم که کمی ابتذال، حافظه را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]ما این تئوری را در این نظریه انتخاب کردیم، کمی برانگیخته حافظه را افزایش می دهد

13. Alliteration, assonance and consonance are three main rhetorical devices, and literal translation, interpretation and naturalization are the main translation approach.
[ترجمه ترگمان]alliteration، assonance و موافق سه ابزار اصلی هستند، و ترجمه دقیق، تفسیر و اعطای تابعیت، رویکرد ترجمه اصلی هستند
[ترجمه گوگل]آلترتاسیون، آیکنونی و همدستی، سه ابزار اصلی لفظی هستند و ترجمه، تفسیر و طبیعی بودن آنها، روش اصلی ترجمه است

14. Alliteration is the repetition of the same sound within line or a group of words.
[ترجمه ترگمان]alliteration تکرار همان صدا در یک خط یا گروهی از کلمات است
[ترجمه گوگل]تلرانس تکرار یک صدا درون خط یا یک گروه از کلمات است

15. What became known, with irresistible alliteration, as the credit crunch had begun.
[ترجمه ترگمان]چیزی که شناخته شد، با alliteration غیرقابل مقاومتی، همان طور که افتخارش شروع شده بود
[ترجمه گوگل]آنچه که با تساهل غیر قابل تحملی شناخته شد، به عنوان بحران اعتباری آغاز شد

پیشنهاد کاربران

هم اوا

آرایه ی واج آرایی یا نغمه حروف

یک آهنگی - یک آغازی - هم زنگی - هم آغازی - هم ترنگی
یک آهنگ - یک آغاز - هم آغاز - هم زنگ - هم ترنگ

خبرت خرابتر کرد جراحت جدایی

Alliteration - repeated consonant sound at the beginning of words or within words;
used to establish mood and rhythm in a story; true alliteration has three words
beginning with the same sound ( two words beginning with the same sound would
be called alliterative )
http://teachingreadingandla. pbworks. com/f/Literary Devices. pdf
واج آرایی
به این مثال توجه کنید:
در این درگَه که گَهگَه کُه کَه و کَه کُه شود ناگَه
مشو غرّه به امروزت که از فردا نه ای آگه


کلمات دیگر: