کلمه جو
صفحه اصلی

unlicensed

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of licensed.

• not permitted; not licensed
if a business or activity is unlicensed, no official permission has been given for it to exist or happen.
an unlicensed building such as a restaurant, hotel, or club does not have a license for a particular activity, for example entertainment, or selling alcoholic drinks.
if something that you use or own is unlicensed, you do not have official permission to use or own it.

جملات نمونه

1. to penalize unlicensed drivers
رانندگان بدون گواهینامه را جریمه کردن

2. Unlicensed boxing can be very dangerous.
[ترجمه ترگمان]بوکس Unlicensed می تواند بسیار خطرناک باشد
[ترجمه گوگل]بوکس بدون مجوز می تواند بسیار خطرناک باشد

3. He was found guilty of possessing an unlicensed firearm.
[ترجمه ترگمان]اون بخاطر داشتن یه اسلحه گرم بدون مجوز گناهکار شناخته شد
[ترجمه گوگل]او مجرم شناخته شده بود که دارای یک اسلحه بدون مجوز است

4. While searching the house they discovered an unlicensed shotgun and a licensed rifle.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حین جستجوی خانه یک تفنگ ساچمه ای بدون مجوز و یک تفنگ دارای مجوز کشف کردند
[ترجمه گوگل]هنگام جستجو در خانه آنها یک تفنگ بدون مجوز و یک تفنگ مجاز را کشف کردند

5. He's the king of unlicensed boxing.
[ترجمه ترگمان]اون پادشاه of بی unlicensed
[ترجمه گوگل]او پادشاه بوکس بدون مجوز است

6. The police are weeding out the unlicensed pedler.
[ترجمه ترگمان]پلیس the بدون مجوز را وجین می کند
[ترجمه گوگل]پلیس از pedler بدون مجوز استفاده می کند

7. The man who performed the abortions was an unlicensed foreign doctor-or so I was told.
[ترجمه ترگمان]مردی که سقط جنین را انجام داد یک دکتر خارجی بدون مجوز بود - یا به همین خاطر به من گفته شد
[ترجمه گوگل]مردی که سقط جنین را انجام داد یک پزشک خارج از کشور مجاز بود - یا به همین دلیل من گفتم

8. It was where you could be unlicensed, where you could be anonymous, unencumbered, no past, free.
[ترجمه ترگمان]اونجا جایی بود که می تونستی بدون مجوز، بدون anonymous، بدون هیچ گذشته ای، آزاد باشی
[ترجمه گوگل]این جایی بود که شما می توانید بدون مجوز، که در آن شما می توانید ناشناس، unencumbered، هیچ گذشته، رایگان

9. But both nurses and unlicensed technicians complain about the effects of cost-cutting at the bedside.
[ترجمه ترگمان]اما هم پرستاران و هم متخصصان بدون مجوز از اثرات قطع هزینه در کنار بس تر شکایت دارند
[ترجمه گوگل]اما هر دو پرستار و تکنسین های بدون مجوز در مورد اثرات کاهش هزینه در بستر شکایت شکایت می کنند

10. Many accountants and auditors were unlicensed management accountants, internal auditors, or government accountants and auditors.
[ترجمه ترگمان]حسابداران و حسابرسان بسیاری از حسابداران، حسابرسان داخلی یا حسابداران و حسابرسان دولتی بدون مجوز بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری از حسابداران و حسابرسان حسابداران مدیریت بدون مجوز، حسابرسان داخلی یا حسابداران و حسابرسان دولتی بودند

11. Efforts were made to curb unlicensed medical practice and to improve the standards of that profession.
[ترجمه ترگمان]تلاش هایی برای جلوگیری از فعالیت های پزشکی بدون مجوز و بهبود استانداردهای این حرفه انجام شد
[ترجمه گوگل]تلاش برای جلوگیری از عمل غیر پزشکی قانونی و بهبود استانداردهای حرفه ای انجام شد

12. The inter-urban trams suffered badly from unlicensed competition during the First World War.
[ترجمه ترگمان]The های درون شهری از رقابت بدون مجوز در طول جنگ جهانی اول رنج می بردند
[ترجمه گوگل]تراموای شهری شهری به شدت از رقابت بدون مجوز در جنگ جهانی اول رنج می برد

13. It says unlicensed minicabs are the most dangerous form of public transport.
[ترجمه ترگمان]آن می گوید که minicabs بدون مجوز خطرناک ترین نوع حمل و نقل عمومی هستند
[ترجمه گوگل]این می گوید minicabs بدون مجوز خطرناک ترین نوع حمل و نقل عمومی هستند

14. Many endangered species have been decimated by unlicensed hunters.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از گونه های در معرض خطر به وسیله شکارچیان بدون مجوز تخریب شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از گونه های در معرض خطر نابود شده توسط شکارچیان بدون مجوز

پیشنهاد کاربران

غیرمجاز

بدون مجوز

بدون پروانه


کلمات دیگر: