کلمه جو
صفحه اصلی

threatening

انگلیسی به فارسی

تهدید کننده، تهدید کردن، ترساندن، تشر زدن


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: containing, or appearing to contain, a threat of harm.
مشابه: dangerous, fearsome, frightening

- The radio show host received a threatening letter from an angry listener.
[ترجمه ترگمان] مجری برنامه رادیویی یک نامه تهدیدآمیز از یک شنونده عصبانی دریافت کرد
[ترجمه گوگل] میزبان رادیو یک نامه تهدید آمیز از یک شنونده عصبانی دریافت کرد
- She was frightened by the threatening look on his face.
[ترجمه ترگمان] از نگاه تهدید آمیز بر چهره اش ترسیده بود
[ترجمه گوگل] او توسط نگاه تهدید به چهره اش ترسید

(2) تعریف: serving as a sign that something undesirable may happen.

- Those dark clouds look threatening; we'd better get back to the car before it pours.
[ترجمه ترگمان] اون ابره ای تیره دارن تهدید به نظر می شن؛ بهتره قبل از این که تولید کنه برگردیم پیش ماشین
[ترجمه گوگل] این ابرهای تاریک به نظر میرسد؛ ما بهتر است قبل از اینکه آن را ریخته شود به ماشین بازگردیم

• intimidating, endangering
someone or something that is threatening seems likely to cause harm.
a threatening letter or phonecall is one that contains threats.
see also threat.

جملات نمونه

1. his threatening words unnerved her
حرف های تهدید آمیز او موجب شد که خودش را ببازد.

2. flood was threatening to engulf the village
دهکده در معرض خطر محاصره سیل قرار داشت.

3. unemployment was threatening the whole fabric of the society
بیکاری همه ی تاروپود اجتماعی کشور را تهدید می کرد.

4. german dynamism was threatening the balance of power in europe
نیروی پویای آلمان ها توازن قدرت در اروپا را مورد تهدید قرار داده بود.

5. advice is one thing, but threatening is quite another
نصیحت یک چیز است ولی تهدید کاملا چیز دیگری است.

6. a universe of pain and privation was threatening them
دنیایی از شکنجه و محرومیت آنها را تهدید می کرد.

7. the workers leaned on the management by threatening to go on strike
کارگران با تهدید به اعتصاب مدیران را تحت فشار قرار دادند.

8. a monster of a forest fire which is threatening our village
آتش سوزی سهمناکی که دهکده ی ما را تهدید می کند

9. Postal workers are threatening a strike if they don't receive a pay increase.
[ترجمه ترگمان]کارگران پستی در صورتی که افزایش حقوق را دریافت نکنند دست به اعتصاب خواهند زد
[ترجمه گوگل]اگر کارکنان پست در صورتی که افزایش حقوق را دریافت نکنند، اعتصاب را تهدید می کنند

10. The threatening strike did not take place after all.
[ترجمه ترگمان]حمله تهدیدآمیز به هیچ وجه در جای خود قرار نگرفت
[ترجمه گوگل]اعتصاب تهدید پس از همه انجام نشد

11. He has accused her of threatening to gouge his eyes out.
[ترجمه ترگمان]او متهم شده بود که او را تهدید می کند که چشمانش را در حدقه در بیاورد
[ترجمه گوگل]او او را متهم کرده است که تهدید به چشیدن او می کند

12. Illegal hunting is threatening the survival of the species.
[ترجمه ترگمان]شکار غیر قانونی، بقای این گونه ها را تهدید می کند
[ترجمه گوگل]شکار غیرقانونی بقای گونه ها را تهدید می کند

13. In a surprisingly bold move, he is threatening court action against the company.
[ترجمه ترگمان]او در اقدامی به طرز شگفت انگیزی اقدام دادگاه علیه شرکت را تهدید می کند
[ترجمه گوگل]در یک حرکت شگفتآور جسور، او علیه شرکت قضایی را تهدید می کند

14. They were threatening to bring down the government by withdrawing from the ruling coalition.
[ترجمه ترگمان]آن ها تهدید کردند که با کناره گیری از ائتلاف حاکم، دولت را سرنگون خواهند کرد
[ترجمه گوگل]آنها تهدید کردند که دولت را از طریق ائتلاف حاکم براند

15. The government is threatening to take drastic action.
[ترجمه ترگمان]دولت تهدید می کند که اقدام شدیدی را انجام خواهد داد
[ترجمه گوگل]دولت تهدید به اقدام شدید می کند

پیشنهاد کاربران

هولناک

تهدیدآمیز

ترساننده، توام با تهدید، رعب آمیز، رعب انگیز، مخوف

خطرناک، زیان بار

Appearing dangerous

Bullying, abuse

هراس آور

تهدیدزا، تهدیدکننده

تهدید عمدی

Life threatening in medical is:تهدید کننده حیات

تهدید

intimidating

imminent

تهدیدکننده


کلمات دیگر: