1. militant powers
نیروهای رزمنده
2. the militant clergy
روحانیون مبارز
3. some of the more militant members of the party
برخی از اعضای ستیزه جوتر حزب
4. The group has taken a militant position on the abortion issue and is refusing to compromise.
[ترجمه ترگمان]این گروه موضع ستیزه جویان در مورد مساله سقط جنین را اتخاذ کرده و از سازش خودداری کرده است
[ترجمه گوگل]این گروه موضع ستیزه جویان را در مورد موضوع سقط جنین به عهده گرفته است و از مصالحه امتناع می ورزد
5. Militant mineworkers in the Ukraine have voted for a one-day stoppage next month.
[ترجمه ترگمان]درگیری ستیزه جویان در اوکراین در ماه آینده برای یک توقف یک روزه رای داده است
[ترجمه گوگل]معدنچیان مسلح در اوکراین برای ماه آینده یک توقف متوقف می شوند
6. The fiery right-wing leader toned down his militant statements after the meeting.
[ترجمه ترگمان]رهبر جناح راست آتشین پس از این دیدار، سخنان ستیزه جویان خود را کاهش داد
[ترجمه گوگل]رهبر عدالتخواه، پس از جلسه، اظهارات ستیزه جویان خود را تضعیف کرد
7. The party threw out the Trotskyist Militant Tendency.
[ترجمه ترگمان]حزب جوانک تروتسکیست را به تعویق انداخت
[ترجمه گوگل]حزب تندباد طالبان تروتسکیست را رها کرد
8. He is a militant reformer.
[ترجمه ترگمان]او یک اصلاح طلب ستیزه جو است
[ترجمه گوگل]او اصلاح طلب جنگجو است
9. Radical, militant factions want to continue using the hostages as a lever to gain concessions from the west.
[ترجمه ترگمان]رادیکال، جناح های ستیزه جو می خواهند به استفاده از گروگان ها به عنوان اهرمی برای کسب امتیاز از سوی غرب ادامه دهند
[ترجمه گوگل]جناح های افراطی و ستیزه جویی می خواهند از گروگان ها به عنوان یک اهرم برای به دست آوردن امتیازات از غرب استفاده کنند
10. He was quite prepared to use militant rhetoric in attacking his opponents.
[ترجمه ترگمان]او کاملا آماده بود که از معانی ستیزه جویان در حمله به مخالفان خود استفاده کند
[ترجمه گوگل]او کاملا آماده بود برای استفاده از سخنان ستیزه جویانه در حمله به مخالفانش
11. He is a militant in the movement.
[ترجمه ترگمان]او یک ستیزه جو در این جنبش است
[ترجمه گوگل]او یک جنبش ستیزه جو است
12. She is always militant in struggle.
[ترجمه ترگمان]او همیشه در مبارزه ستیزه جویان است
[ترجمه گوگل]او همیشه ستیزه جویانه است
13. We were accused of being militant left-wingers.
[ترجمه ترگمان]ما متهم به ترک جناح چپ ستیزه جویان بودیم
[ترجمه گوگل]ما به جناح چپ جنگنده متهم شدیم
14. Some trade unions have a more militant approach to pay negotiations.
[ترجمه ترگمان]برخی از اتحادیه های تجاری رویکرد ستیزه جویان بیشتری برای پرداخت مذاکرات دارند
[ترجمه گوگل]بعضی از اتحادیه های کارگری برای پرداخت مذاکرات یک رویکرد نظامی تر دارند
15. Some militant leaders want to merge with white radicals.
[ترجمه ترگمان]برخی از رهبران ستیزه جویان می خواهند با رادیکال های سفید ادغام شوند
[ترجمه گوگل]برخی از رهبران ستیزه جوی می خواهند با رادیکال های سفید ادغام شوند