کلمه جو
صفحه اصلی

mislay


معنی : گم کردن، جا گذاشتن
معانی دیگر : (چیزی را) در جای خودش نگذاشتن، درجای عوضی گذاشتن، جا گذاشتن چیزی

انگلیسی به فارسی

گم کردن، جا گذاشتن (چیزی)


گمراه کردن، جا گذاشتن، گم کردن


انگلیسی به انگلیسی

• accidentally place an object where it cannot be found, misplace; arrange incorrectly
if you mislay something, you lose it, because you put it somewhere and then forget where it is.

مترادف و متضاد

گم کردن (فعل)
bewilder, tine, lose, misplace, miss, mislay

جا گذاشتن (فعل)
misplace, mislay

جملات نمونه

1. Did you often mislay these farm chemicals?
[ترجمه ترگمان]شما اغلب این مواد شیمیایی رو از بین می برید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما اغلب این مواد شیمیایی مزرعه را مخلوط کردید؟

2. I seem to have mislaid my keys.
[ترجمه ترگمان] انگار کلیدهام رو گم کرده بودم
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد کلیدهای من را خراب کرده اند

3. I have mislaid the new magazine.
[ترجمه ترگمان] من اون مجله جدید رو گم کردم
[ترجمه گوگل]من مجله جدید را گم کرده ام

4. Sometimes students' work does get lost or mislaid.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات، دانش آموزان گم یا ناپدید می شوند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات کار دانش آموزان از دست رفته یا گمراه می شود

5. I appear to have mislaid my jumper.
[ترجمه ترگمان]انگار jumper را گم کرده ام
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد بلوز من را نادیده گرفته است

6. I seem to have mislaid my passport have you seen it?
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که have را گم کرده ام، شما هم آن را دیده اید؟
[ترجمه گوگل]من به نظر میرسد گذرنامه من را نادیده گرفتم آیا شما آن را دیده اید؟

7. Oh dear, I've mislaid my glasses again.
[ترجمه ترگمان]اوه، خدای من، دوباره glasses را گم کردم
[ترجمه گوگل]آه عزیزم، عینک هایم را دوباره گم کرده ام

8. Could I borrow a pen? I seem to have mislaid mine.
[ترجمه ترگمان]میتونم یه خودکار قرض بگیرم؟ انگار مال خودم را گم کرده بودم
[ترجمه گوگل]آیا می توانم قلم بگیرم؟ من به نظر می رسد که منهدم شده است

9. I've mislaid my glasses again.
[ترجمه ترگمان]دوباره عینکم را گم کردم
[ترجمه گوگل]عینک من دوباره از بین رفته

10. A trail of missed connections and mislaid luggage follows these travelers.
[ترجمه ترگمان]ردی از اتصالات از دست رفته و چمدان، این مسافران را دنبال می کند
[ترجمه گوگل]دنباله ای از ارتباطات ناموفق و چمدان خراب شده این مسافران را دنبال می کند

11. Our luggage was temporarily mislaid.
[ترجمه ترگمان]چمدان ما موقتا کنار گذاشته شده بود
[ترجمه گوگل]چمدان ما موقتا گم شد

12. After supplying medical records and repeatedly telephoning the department, we were told in September that they had mislaid his file.
[ترجمه ترگمان]بعد از تهیه سوابق پزشکی و تماس مکرر به اداره، در ماه سپتامبر به ما گفته شد که پرونده او را گم کرده اند
[ترجمه گوگل]پس از تهیه سوابق پزشکی و تماس تلفنی با بخش، ما در ماه سپتامبر به ما گفته شد که پرونده آنها را نادیده گرفته است

13. I seem to have temporarily mislaid my keys. Have you seen them anywhere?
[ترجمه ترگمان]به نظر میرسه من موقتا کلید هامو گم کرده م هیچ جا آن ها را دیده ای؟
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که کلید های من را به طور موقت خراب کرده اند آیا آنها را هر جا دیدی؟

14. Ben mislaid the tape he needed for his English class.
[ترجمه ترگمان]بن نواری را که برای کلاس انگلیسی لازم داشت گم کرده بود
[ترجمه گوگل]بن از دست دادن نوار او برای کلاس انگلیسی او مورد نیاز است

15. I mislaid my purse.
[ترجمه ترگمان] من کیفم رو گم کردم
[ترجمه گوگل]من کیف پولم را خراب کردم

I must have mislaid my key; I can't find it.

لابد کلیدم را در جای عوضی گذاشتهام؛ نمی‌توانم آن را بیابم.


پیشنهاد کاربران

قرار دادن چیزی درجایی فراموش کردن اینکه کجا گذاشتیش.
#longman


کلمات دیگر: