کلمه جو
صفحه اصلی

loathe


معنی : بیزار کردن، بد دانستن، بیزار بودن، نفرت داشتن از، مشمئز شدن، منزجر بودن
معانی دیگر : متنفر بودن، سبب بیزاری شدن

انگلیسی به فارسی

نفرت داشتن از، بیزار بودن، بد دانستن، منزجر بودن،بیزار کردن، سبب بیزاری شدن


لعنتی، نفرت داشتن از، بیزار بودن، بد دانستن، منزجر بودن، بیزار کردن، مشمئز شدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: loathes, loathing, loathed
• : تعریف: to dislike extremely; hate; abhor.
مترادف: abhor, abominate, despise, execrate, hate
متضاد: adore, love
مشابه: detest, spurn

- He loathed his job, but finding another seemed impossible.
[ترجمه ترگمان] از شغلش نفرت داشت، اما پیدا کردن دیگری غیرممکن به نظر می رسید
[ترجمه گوگل] او مشغول کار خود بود، اما پیدا کردن یکی دیگر به نظر غیر ممکن بود
- He loathed the woman's little yapping dog.
[ترجمه ترگمان] از سگ زوزه کش زنان نفرت داشت
[ترجمه گوگل] او سگ کوچولوی کوچک زن را لعنت کرد
- She loathes winter driving.
[ترجمه ترگمان] او از رانندگی در زمستان نفرت دارد
[ترجمه گوگل] او رانندگی زمستان را دوست دارد
- The children loathed living with their aunt, but they had no choice.
[ترجمه ترگمان] بچه ها از زندگی با عمه خود منزجر بودند، اما چاره دیگری نداشتند
[ترجمه گوگل] بچه ها با عمه خود زندگی می کردند اما انتخابی نداشتند

• hate, despise, detest, abhor
if you loathe something or someone, you dislike them very much.

مترادف و متضاد

بیزار کردن (فعل)
disgust, avert, weary, disincline, loathe, repel

بد دانستن (فعل)
irk, loathe, proscribe, dispraise, deprecate, discountenance

بیزار بودن (فعل)
hate, irk, loathe, dislike

نفرت داشتن از (فعل)
hate, loathe

مشمئز شدن (فعل)
hate, strain, loathe

منزجر بودن (فعل)
loathe

dislike strongly


Synonyms: abhor, abominate, be allergic to, be down on, decline, despise, detest, execrate, feel repugnance, find disgusting, hate, have aversion to, have no use for, refuse, reject, repudiate, revolt, spurn


Antonyms: like, love


جملات نمونه

1. You loathe the smell of greasy food when you are seasick.
[ترجمه ترگمان]وقتی دریا زده شد از بوی غذای چرب بدت میاد
[ترجمه گوگل]وقتی که دریایی هستید، بوی مواد غذایی چرب می شوید

2. The two men loathe each other.
[ترجمه ترگمان]دو مرد از همدیگر متنفرند
[ترجمه گوگل]این دو نفر از یکدیگر نفرت دارند

3. I loathe having to go to these conferences.
[ترجمه ترگمان] از اینکه مجبور بشم برم به این کنفرانس بدم میاد
[ترجمه گوگل]من مجبور به رفتن به این کنفرانس ها هستم

4. We loathe each other, yet we seem doomed constantly to meet.
[ترجمه ترگمان]ما از یکدیگر نفرت داریم، با این حال به نظر می رسد که ما همیشه با یکدیگر روبرو می شویم
[ترجمه گوگل]ما همدیگر را دوست نداریم، با این حال ما به طور مداوم به ملاقات محکوم می شویم

5. I loathe negativity. I can't stand people who moan.
[ترجمه ترگمان] من از احساسات منفی متنفرم من نمی تونم مردمی رو که ناله می کنن رو تحمل کنم
[ترجمه گوگل]من نفی کننده نیستم من نمیتوانم مردم را که صدایش میکردند تحمل کنم

6. I loathe having to get up so early in the morning!
[ترجمه ترگمان]از اینکه صبح زود بیدار می شوم متنفرم!
[ترجمه گوگل]من خیلی خوبه که صبح زود بیدارم!

7. She always seemed to loathe it so . . . what flirtation leads to.
[ترجمه ترگمان]همیشه به نظر میومد ازش متنفر باشه … که باعث لاس زدن میشه
[ترجمه گوگل]او همیشه به نظر می رسد آن را بی اعتنا به نظر می رسد چه عذاب آور باعث می شود

8. He seems at first laconic and enervated, loathe to put a sentence together aloud.
[ترجمه ترگمان]نخست laconic و enervated به نظر می رسد، و از این که با صدای بلند جمله را با صدای بلند ادا کند، نفرت دارد
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسد در ابتدا laconic و enervated، loathe قرار دادن جمله با هم با صدای بلند

9. The Republicans happen to loathe Americorps simply because it is identified with their archrival Clinton.
[ترجمه ترگمان]جمهوری خواهان تنها به این دلیل که با رقیب خود کلینتون شناخته می شوند، از Americorps متنفر هستند
[ترجمه گوگل]جمهوری خواهان به راحتی از Americorps رنج می برند، زیرا آنها با کلینتون دست اندرکار خود را شناسایی می کنند

10. I absolutely loathe/adore jazz.
[ترجمه ترگمان]من عاشق جاز هستم
[ترجمه گوگل]من کاملا دلتنگم / دلم برات تنگ شده

11. I loathe men who trifle with women's affections.
[ترجمه ترگمان]من از مردهایی که با احساسات زنانه حرف می زنند متنفرم
[ترجمه گوگل]من مردانی را دوست دارم که با عواطف زنان خجالت می کشند

12. I loathe travelling alone.
[ترجمه ترگمان]من از سفر به تنهایی نفرت دارم
[ترجمه گوگل]من تنها سفر نمی کنم

13. Gingrich, however, is loathe to give up the familiar anti-Washington rhetoric that proved so popular in recent campaigns.
[ترجمه ترگمان]با این حال، گینگریچ از بیان معانی آشنای ضد واشنگتن که در مبارزات اخیر بسیار محبوب بود، نفرت دارد
[ترجمه گوگل]گینگریچ، با این حال، غم انگیز است که از سخنرانی آشنا در واشنگتن واکنش نشان دهد که در کمپین های اخیر بسیار محبوب بود

14. If there's one thing I really loathe, it's long car journeys.
[ترجمه ترگمان]اگر چیزی وجود داشته باشد که واقعا از آن متنفر باشم، سفر طولانی اتومبیل است
[ترجمه گوگل]اگر یکی از چیزهایی است که من واقعا از آن غافل هستم، سفرهای طولانی مدت است

I loathed the plane highjackers but I couldn't do anything about it.

من از آن هواپیما ربایان منزجر بودم؛ ولی نمی‌توانستم هیچ کاری بکنم.


پیشنهاد کاربران

متنفر بودن از
Loath بی میل بودن

منزجر کردن

نفرت داشتن

نفرت داشتن
hate someone or something

مثال : . Do you like chicken fried ? No I loathe it
مرغ سوخاری دوست داری ؟ نه ازش متنفرم .
( مگه میشه ) : )

اگه میخواید لغات و اصطلاحات بیشتر رو همراه با مثال یاد بگیرید میتونید به کانال اینستاگرام من سر بزنید . ممنونم
لَنگویچ


کلمات دیگر: