کاملا خسته کردن، فرسودن
tire out
کاملا خسته کردن، فرسودن
انگلیسی به فارسی
تیر کردن
انگلیسی به انگلیسی
• exhaust, make tired
جملات نمونه
1. The walk left me quite tired out.
[ترجمه ترگمان]پیاده روی مرا کاملا خسته کرد
[ترجمه گوگل]راه رفتن مرا کاملا خسته کرد
[ترجمه گوگل]راه رفتن مرا کاملا خسته کرد
2. I' ve been on my legs all day and I'm tired out.
[ترجمه ترگمان]تمام روز روی پاهام بودم و خسته شدم
[ترجمه گوگل]من تمام روز در پاهایم بودهام و خستهام
[ترجمه گوگل]من تمام روز در پاهایم بودهام و خستهام
3. They were cold, hungry and tired out .
[ترجمه ترگمان]آن ها گرسنه، گرسنه و خسته بودند
[ترجمه گوگل]آنها سرد، گرسنه و خسته بودند
[ترجمه گوگل]آنها سرد، گرسنه و خسته بودند
4. We were tired out after that long walk.
[ترجمه ترگمان]بعد از پیاده روی طولانی خسته بودیم
[ترجمه گوگل]ما پس از پیاده روی طولانی خسته شدیم
[ترجمه گوگل]ما پس از پیاده روی طولانی خسته شدیم
5. He looked tired out.
[ترجمه ترگمان]خسته به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او خسته شد
[ترجمه گوگل]او خسته شد
6. We were all really tired out after our long journey.
[ترجمه ترگمان]بعد از سفر طولانی ما واقعا خسته بودیم
[ترجمه گوگل]همه ما بعد از سفر طولانی ما خسته شدیم
[ترجمه گوگل]همه ما بعد از سفر طولانی ما خسته شدیم
7. Tired out by their journey,the travellers flaked out as soon as they reached their hotel room.
[ترجمه ترگمان]مسافران وقتی به اتاق هتل رسیدند، مسافران از راه خود خسته شدند
[ترجمه گوگل]مسافرانی که از سفر خود خسته شده اند، مسافرانی که از اتاق هتل خود رسیده اند، از بین می روند
[ترجمه گوگل]مسافرانی که از سفر خود خسته شده اند، مسافرانی که از اتاق هتل خود رسیده اند، از بین می روند
8. We were tired out when we returned from taking the dog for a walk.
[ترجمه ترگمان]وقتی برای پیاده روی برگشتیم، خسته بودیم
[ترجمه گوگل]هنگامی که ما از گرفتن سگ برای پیاده روی بازگشتیم خسته شدیم
[ترجمه گوگل]هنگامی که ما از گرفتن سگ برای پیاده روی بازگشتیم خسته شدیم
9. Dee was tired out but couldn't sleep.
[ترجمه ترگمان]دی خسته بود اما نمی توانست بخوابد
[ترجمه گوگل]دی خسته شد اما نمی توانست بخوابد
[ترجمه گوگل]دی خسته شد اما نمی توانست بخوابد
10. His objective was to tire out the climbers.
[ترجمه ترگمان]هدف او این بود که کوهنوردان را خسته کرد
[ترجمه گوگل]هدف او این بود که از کوه نوردان خارج شود
[ترجمه گوگل]هدف او این بود که از کوه نوردان خارج شود
11. I must sit down and rest. I'm tired out.
[ترجمه ترگمان]باید بنشینم و استراحت کنم خسته ام
[ترجمه گوگل]من باید بنشینم و استراحت کنم من خسته ام
[ترجمه گوگل]من باید بنشینم و استراحت کنم من خسته ام
12. He was obviously tired out.
[ترجمه ترگمان]معلوم بود که خسته شده است
[ترجمه گوگل]او آشکارا خسته بود
[ترجمه گوگل]او آشکارا خسته بود
13. He looks tired out .
[ترجمه ترگمان]خسته به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]او خسته به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]او خسته به نظر می رسد
14. Drop it!I'm tired out.
[ترجمه ترگمان]! بندازش خسته ام
[ترجمه گوگل]آن را بردار! من خسته ام
[ترجمه گوگل]آن را بردار! من خسته ام
پیشنهاد کاربران
to make very weary due to difficult conditions or hard effort
چیزی که خسته کننده است ، خسته شدن
خسته کردن
کلمات دیگر: