کلمه جو
صفحه اصلی

overflowing


لبریز، طغیان کننده، فراوان، ریزش، تراوش

انگلیسی به فارسی

سرریز، طغیان کردن، سرشار شدن یا کردن لبریز شدن


جملات نمونه

1. overflowing with optimism
سرشار از خوش بینی

2. A great poem is a fountain forever overflowing with the waters of wisdom and delight.
[ترجمه ترگمان]یک شعر بزرگ برای همیشه از آب های خرد و دانایی سرچشمه می گیرد
[ترجمه گوگل]شعر عظیم یک چشمه ای است که تا ابد با آب های خرد و لذت پر می شود

3. Overflowing of I, walk in the overflowing looking for love road.
[ترجمه ترگمان]overflowing از من در فضای سبز راه رفتن دنبال جاده عشق هستم
[ترجمه گوگل]سرریز از من، در سرازیر شدن به دنبال جاده عشق بروید

4. The house was overflowing with a profusion of strange ornaments.
[ترجمه ترگمان]خانه مملو از انواع و اقسام وسایل عجیب و غریب بود
[ترجمه گوگل]خانه با طیف وسیعی از زیور آلات عجیب و غریب پر شده بود

5. The gutters were blocked and overflowing.
[ترجمه ترگمان]فاضلاب مسدود و پر از آب بود
[ترجمه گوگل]جناغها مسدود شده و سرریز شده اند

6. The overflowing river has engulfed many towns and villages along its banks.
[ترجمه ترگمان]این رودخانه مملو از جمعیت، بسیاری از شهرها و روستاهای خود را در خود غرق کرده است
[ترجمه گوگل]رودخانه پر از رودخانه بسیاری از شهرها و روستاها را در امتداد بانک های خود فرو ریخته است

7. The stands were overflowing with farm and sideline products.
[ترجمه ترگمان]جایگاه تماشاچیان پر از محصولات کشاورزی و جانبی بود
[ترجمه گوگل]غرفه ها با محصولات مزرعه و حاشیه ای پر شده بودند

8. The milk is overflowing.
[ترجمه ترگمان]شیر در حال شیر گرفتن است
[ترجمه گوگل]شیر پر است

9. She looked distastefully at the overflowing bin.
[ترجمه ترگمان]به اطراف نگاه کرد و با ناراحتی به the نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به طرز وحشیانه ای در سطل آشغال نگاه کرد

10. One wall was filled to overflowing with books.
[ترجمه ترگمان]یک دیوار پر از کتاب بود
[ترجمه گوگل]یک دیوار به کتابفروشی پر شده بود

11. Oh no, the bath is overflowing all over the floor.
[ترجمه ترگمان]اوه، نه، حمام پر از آب شده
[ترجمه گوگل]آه نه، حمام در سرتاسر زمین پر است

12. The nurse is overflowing with love.
[ترجمه ترگمان]دایه سرشار از عشق است
[ترجمه گوگل]پرستار با عشق پر است

13. The kitchen garden was full to overflowing with fresh vegetables.
[ترجمه ترگمان]حیاط آشپزخانه پر از سبزیجات تازه بود
[ترجمه گوگل]باغ آشپزخانه پر از سبزیجات تازه بود

14. The pub was so full that people were overflowing into/onto the street.
[ترجمه ترگمان]ان جا پر از جمعیت بود که در خیابان پر از جمعیت بود
[ترجمه گوگل]میخانه خیلی پر بود که مردم به خیابان پر شد /

15. My heart was overflowing with gratitude.
[ترجمه ترگمان]قلبم سرشار از قدردانی بود
[ترجمه گوگل]قلب من با قدردانی به سر رسید

پیشنهاد کاربران

طغیان - سر ریز

زیاده روی، بیش از حد

سرشار، لبریز


کلمات دیگر: