کلمه جو
صفحه اصلی

migrate


معنی : کوچ کردن، کوچیدن
معانی دیگر : مهاجرت کردن، جلای وطن کردن

انگلیسی به فارسی

کوچیدن، کوچ کردن، مهاجرت کردن


انگلیسی به انگلیسی

• immigrate; wander; move from one region to another in a group; resettle seasonally
when people migrate, they move from one place to another, especially in order to find work.
when birds or animals migrate, they go and live in a different area for part of the year, in order to breed or to find food.

مترادف و متضاد

کوچ کردن (فعل)
flight, immigrate, decamp, migrate, vamoose

کوچیدن (فعل)
migrate

move, travel to another place


Synonyms: drift, emigrate, immigrate, journey, leave, nomadize, range, roam, rove, shift, transmigrate, trek, voyage, wander


Antonyms: stay


جملات نمونه

1. The fruit pickers migrated to wherever they could find work.
میوه چین ها به جایی که بتوانند کار پیدا کنند، کوچ کردند

2. Much of our population is constantly migrating to other areas of the country.
بیشتر جمعیت ما، همواره به مناطق دیگر کشور مهاجرت می کنند

3. My grandfather migrated to New York from Italy in 191
پدربزرگم در سال 1919 از ایتالیا به نیویورک مهاجرت کرد

4. some birds migrate
برخی پرندگان کوچ می کنند.

5. the ghashghais migrate a few times each year
قشقایی ها سالی چند بار کوچ می کنند.

6. These animals migrate annually in search of food.
[ترجمه Joe] این حیوانات سالانه برای بدست آوردن غذا کوچ می کنند. ( از نظر مفهومی این جمله صحیح تر میباشد )
[ترجمه ترگمان]این حیوانات سالانه در جستجوی غذا مهاجرت می کنند
[ترجمه گوگل]این حیوانات سالانه در جستجوی غذا مهاجرت می کنند

7. I wish we could migrate from here every winter, as the birds do!
[ترجمه سانا] کاش میتونستیم هر زمستان ازاینجا مهاجرت کنیم همانکاری که پرندگان میکنند
[ترجمه ترگمان]ای کاش می توانستیم هر زمستان مثل پرندگان از اینجا مهاجرت کنیم!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که ما می توانیم هر زمستان را از این جا مهاجر کنیم، همانطور که پرندگان انجام می دهند!

8. People migrate to cities like Jakarta in search of work.
[ترجمه ترگمان]مردم در جستجوی کار به شهرهایی مانند جاکارتا مهاجرت می کنند
[ترجمه گوگل]مردم در جستجوی کار به شهرهای جاکارتا مهاجرت می کنند

9. These birds migrate to Europe in the summer season, returning to warmer places in the south for the winter.
[ترجمه ترگمان]این پرندگان در فصل تابستان به اروپا مهاجرت می کنند و به مناطق گرم تر در جنوب باز می گردند
[ترجمه گوگل]این پرندگان در فصل تابستان به اروپا سفر می کنند و در زمستان به مناطق گرمتر جنوب می روند

10. Every spring they migrate towards the coast.
[ترجمه ترگمان]هر بهار به سوی ساحل مهاجرت می کنند
[ترجمه گوگل]هر بهار آنها به سوی ساحل می روند

11. Farmers have learned that they have to migrate if they want to survive.
[ترجمه ترگمان]کشاورزان فهمیده اند که اگر می خواهند زنده بمانند باید مهاجرت کنند
[ترجمه گوگل]کشاورزان متوجه شده اند که اگر می خواهند زنده بمانند، باید مهاجرت کنند

12. The whales migrate some 000 miles to breed and calve in the warm lagoons.
[ترجمه ترگمان]این وال ها حدود ۰۰۰ مایل را برای پرورش و calve در تالاب ها گرم مهاجرت می کنند
[ترجمه گوگل]نهنگ ها حدود 000 مایلی را در حوضچه های گرم پرورش می دهند و گوساله می زنند

13. Some tribes migrate with their cattle in search of fresh grass.
[ترجمه ترگمان]برخی از قبایل در جستجوی علف های تازه با احشام خود مهاجرت می کنند
[ترجمه گوگل]برخی از قبیله ها با گاو خود در جستجوی علف های تازه مهاجرت می کنند

14. These workers migrate from country to country in search of work.
[ترجمه ترگمان]این کارگران در جستجوی کار از کشور به کشور مهاجرت می کنند
[ترجمه گوگل]این کارگران در جستجوی کار از کشور به کشور مهاجرت می کنند

15. Many birds migrate southward every winter.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از پرندگان هر زمستان به سمت جنوب حرکت می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از پرندگان در هر زمستان به سمت جنوب مهاجرت می کنند

16. The infected cells then migrate to other areas of the body.
[ترجمه ترگمان]سپس سلول های آلوده به مناطق دیگر بدن مهاجرت می کنند
[ترجمه گوگل]سپس سلول های آلوده به سایر نقاط بدن مهاجرت می کنند

17. Birds usually migrate from north to south.
[ترجمه ترگمان]پرندگان معمولا از شمال به جنوب مهاجرت می کنند
[ترجمه گوگل]پرندگان معمولا از شمال به جنوب مهاجرت می کنند

They migrated to Australia.

آنها به استرالیا مهاجرت کردند.


The Ghashghais migrate a few times each year.

قشقایی‌ها سالی چند‌بار کوچ می‌کنند.


Some birds migrate.

برخی پرندگان کوچ می‌کنند.


پیشنهاد کاربران

موژیدن
mužidan

شیمی :انتقال یافتن

کوچ کردن حیوانات ( برای حیوانات استفاده میشه )
و مهاجرت انسانها به کشوری دیگر به منظور یافتن شغل جدید

در مبحث بولت ژورنال معنی موکول کردن یک کاری به آینده رو میده. مثلا وظیفه ای که میخاید انجام بدید امروز ولی به هر دلیلی نشده و باید موکولش کنید به فردا. از بولت یا مارک ( نشانه ) متناسب برای این کار استفاده میکنید.

انتقال یافتن
جا به جا شدن
تغییر مکان دادن
کوچ کردن
موکول شدن

درود

تفاوت migrate _ immigrate_emigrate

migrate یه مقدار کلی تر هستش و معنی کوچ کردن یا مهاجرت کردن میده. بیشتر برای حیوانات استفاده میشه. اگر برای انسان استفاده بشه ( معمولا ) به معنی مهاجرت برای پیدا کردن شغل، یا به دلایل اجباری هست.

emigrate به معنی مهاجرت کردن انسان ها ( از ) جایی به جای دیگر هست و با from استفاده میشه. یعنی با استفاده از این فعل، تَرک کردنِ "مبدا" مطرح هست.
برعکس؛
immigrate به معنی مهاجرت انسان ها از جایی ( به ) جایی دیگر هست و با to استفاده میشه. با استفاده از این فعل، ورود به "مقصد" مطرح هست.

بعنوان مثال
اگر شما از ایران به آلمان مهاجرت کنید. همزمان
از ایرانemigrateمیکنید و به آلمان immigrateمیکنید.

امیدوارم مفید بوده باشه. ☺


Emigrate is from the point of view of the departure. Think exit.

Immigrate is from the point of view of the destination. Think come in.

Migrate is all about the moving. Think move.


کلمات دیگر: