1. The authorities did not interfere with us.
[ترجمه علی حاضری] مقامات مانعی برای ماایجاد نکردند.
[ترجمه ترگمان]مقامات با ما مداخله نکردند
[ترجمه گوگل]مقامات با ما درگیر نبودند
2. You must not let your personal reactions interfere with your professional judgement.
[ترجمه ترگمان]شما نباید اجازه دهید که واکنش های شخصی شما با قضاوت حرفه ای شما تداخل پیدا کند
[ترجمه گوگل]شما نباید اجازه دهید واکنش های شخصی شما با قضاوت حرفه ای شما مواجه شود
3. The trees interfere with the view.
[ترجمه حسین] درختان دید این منظره را کور کرده اند
[ترجمه نازنین] درختان مانع دید این منظره هستند
[ترجمه ترگمان]درخت ها به این منظره مداخله می کنند
[ترجمه گوگل]درختان با دیدگاه مواجه می شوند
4. Do not let what you cannot do interfere with what you can do.
[ترجمه ترگمان]به کاری که نمی توانید انجام دهید اجازه ندهید که کاری را که می توانید انجام دهید، انجام دهید
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید چیزی که نمی توانید انجام دهید با آنچه که می توانید انجام دهید، تداخل پیدا کنید
5. He tries not to let business interfere with his home life.
[ترجمه ترگمان]او سعی می کند اجازه ندهد کسب وکار با زندگی خانگی اش تداخل پیدا کند
[ترجمه گوگل]او تلاش می کند تا تجارت را با زندگی خانوادگی خود متاثر سازد
6. They complain that the monstrous edifices interfere with television reception.
[ترجمه ترگمان]از این که the غول پیکر در پذیرایی تلویزیون دخالت می کنند، شکایت می کنند
[ترجمه گوگل]آنها شکایت میکنند که ادارات هیولا در پذیرش تلویزیون دخالت میکنند
7. Emotional problems can seriously interfere with a student's work.
[ترجمه ترگمان]مشکلات عاطفی می توانند به طور جدی با کار دانش آموزان تداخل پیدا کنند
[ترجمه گوگل]مشکلات احساسی می تواند به طور جدی با یک کار دانش آموز مواجه شود
8. Never let the demands of tomorrow interfere with the pleasures and excitement of today.
[ترجمه ترگمان]هرگز اجازه نخواهم داد که خواسته فردا با لذت و لذت امروز تداخل داشته باشد
[ترجمه گوگل]هرگز خواسته های فردا را با لذت و هیجان امروز تعامل نکنید
9. Complete absorption in sport will interfere with your studies.
[ترجمه ترگمان]جذب کامل در ورزش با مطالعات شما تداخل خواهد داشت
[ترجمه گوگل]جذب کامل در ورزش با مطالعات شما مواجه خواهد شد
10. Smoking and drinking interfere with your body's ability to process oxygen.
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن و نوشیدن در توانایی بدن شما برای پردازش اکسیژن اختلال ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن و نوشیدن با توانایی بدن شما برای پردازش اکسیژن مواجه می شوند
11. No liquids are served with meals because they interfere with digestion.
[ترجمه ترگمان]هیچ مایعی با وعده های غذایی سرو نمی شود چون آن ها در هضم غذا دخالت می کنند
[ترجمه گوگل]هیچ مایع با وعده های غذایی خدمت نمی کند، زیرا آنها هضم می کنند
12. Anxiety can interfere with children's performance at school.
[ترجمه ترگمان]اضطراب می تواند با عملکرد کودکان در مدرسه تداخل پیدا کند
[ترجمه گوگل]اضطراب می تواند با عملکرد کودکان در مدرسه مواجه شود
13. You mustn't interfere with her work.
[ترجمه ترگمان]تو نباید به کارش دخالت کنی
[ترجمه گوگل]شما نباید در کار او دخالت کنید
14. Don't interfere with him. He's preparing for the final exams.
[ترجمه Black] مزاحم او نشو. اون داره برای امتحان پایانی آماده می شود.
[ترجمه ترگمان]دخالت نکن اون داره برای امتحانات نهایی آماده می شه
[ترجمه گوگل]با او دخالت نکن او برای امتحانات نهایی آماده می شود
15. Don't allow pleasure to interfere with duty.
[ترجمه ترگمان]به من اجازه دخالت دادن با وظیفه رو نده
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید لذت را با وظیفه تداخل نکنید