کلمه جو
صفحه اصلی

internship


معنی : دوره انترنی، انترن بودن
معانی دیگر : (پزشکی)، دستیاری، بالین ورزی، انترنی، کارورزی، کارآموزی

انگلیسی به فارسی

انترن بودن، دوره انترنی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the state or condition of being an intern.

(2) تعریف: the period of service of an intern.

(3) تعریف: an educational or training program providing a period of practical experience, offered esp. by professional groups and corporations.

• period during which a person serves as an intern; specialized training program which gives the trainee hands-on experience (especially in the field of medicine)

مترادف و متضاد

دوره انترنی (اسم)
internship

انترن بودن (اسم)
internship

جملات نمونه

1. Jane has a summer internship at a local TV station.
[ترجمه ترگمان]جین دوره کارآموزی تابستونی رو تو یه ایستگاه تلویزیونی محلی داره
[ترجمه گوگل]جین یک کارآموزی تابستانی در یک ایستگاه تلویزیونی محلی دارد

2. He served his internship at Garfield Hospital.
[ترجمه ترگمان]تو بیمارستان \"گارفیلد\" تو بیمارستان \"گارفیلد\" خدمت کرده
[ترجمه گوگل]او کارآموزی خود را در بیمارستان گارفیلد خدمت کرده است

3. Two weeks ago she had finished her internship at St Paul's Hospital in Vancouver.
[ترجمه ترگمان]دو هفته پیش او دوره کارآموزی در بیمارستان سنت پل را در Vancouver تمام کرده بود
[ترجمه گوگل]دو هفته پیش او کارآموزی خود را در بیمارستان سنت پل در ونکوور به پایان رساند

4. She went to San Diego for an internship, where she met an ambulance driver named Jerry Tonelli.
[ترجمه ترگمان]اون برای یه دوره کارآموزی رفته به سن دیگو جایی که با یه آمبولانس به اسم \"جری Tonelli\" آشنا شده
[ترجمه گوگل]او برای کارآموزی به سان دیگو رفت و در آنجا یک راننده آمبولانس با نام جری تونلی دید

5. In the performing arts department, a newly instituted internship program helped reduce labor costs.
[ترجمه ترگمان]در بخش هنرهای نمایشی، یک برنامه آموزشی تازه تاسیس به کاهش هزینه های نیروی کار کمک کرد
[ترجمه گوگل]در بخش هنرهای نمایشی، یک برنامه کارآموزی تازه تاسیس شده به کاهش هزینه های کار کمک کرد

6. It has created formal internship and apprenticeship programs for students and enabled them to shadow employees on the job.
[ترجمه ترگمان]این برنامه دوره های آموزشی و کارآموزی رسمی را برای دانش آموزان ایجاد کرده و آن ها را قادر ساخته است تا کارمندان را در این شغل ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]این برنامه های کارآموزی رسمی و کارآموزی را برای دانش آموزان ایجاد کرده و آنها را قادر می سازد تا کارکنان را در این کار سایه ببینند

7. Valerie, now you will be in your internship and working next week and Christi will too.
[ترجمه ترگمان]والری (والری)حالا شما در دوره آموزشی خود خواهید بود و هفته آینده و عید Christi نیز کار خواهید کرد
[ترجمه گوگل]والری، اکنون شما در کارآموزی خود کار می کنید و هفته آینده کار می کنید و همچنین کریستین

8. My classmate has already started his internship in a law office.
[ترجمه ترگمان]همکلاسی ام اکنون دوره انترنی را در یک دفتر حقوقی آغاز کرده است
[ترجمه گوگل]همکلاسی من قبلا کارآموزی خود را در یک دفتر حقوقی آغاز کرده است

9. South Caroline State University boasts a 60% internship rate for its 20undergrad class and it's no wonder why: the historically black college has great resources for students.
[ترجمه ترگمان]دانشگاه ایالتی کارولین South به حدود ۶۰ % برای کلاس ۲۰ undergrad خود می بالد و تعجبی ندارد که چرا: کالج سیاه تاریخی منابع خوبی برای دانش آموزان دارد
[ترجمه گوگل]دانشگاه ایالتی کارولینای جنوبی دارای 60٪ هزینه کارآموزی برای کلاس 20undergrad خود است و هیچ تعجب نیست که چرا: کالج تاریخی سیاه و سفید دارای منابع عالی برای دانش آموزان است

10. The remaining days of my summer internship are dwindling rapidly.
[ترجمه ترگمان]روزه ای باقیمانده دوره انترنی من به سرعت تحلیل می رود
[ترجمه گوگل]روزهای باقی مانده از کارآموزی تابستانی من به سرعت در حال کاهش است

11. After an "awesome" internship at a venture capital firm last summer, a student in an M. B. A. program in Los Angeles struggled to find 15 hours a week of unpaid work this time around.
[ترجمه ترگمان]بعد از \"کارآموزی عالی\" در یک شرکت سرمایه گذاری مخاطره آمیز در تابستان گذشته، یک دانشجو در یک شرکت ام ب الف برنامه در لس آنجلس برای یافتن ۱۵ ساعت کار بدون دست مزد در این زمان در تلاش بود
[ترجمه گوگل]پس از یک کارآموزی عالی در یک شرکت سرمایه گذاری در تابستان گذشته، یک دانش آموز در برنامه ی M B A در لس آنجلس برای پیدا کردن 15 ساعت در هفته از کار پرداخت نشده در این زمان تلاش کرد

12. Have Priority in selecting excellent trainees to have internship.
[ترجمه ترگمان]در انتخاب کارآموزان عالی اولویت داشته باشید تا دوره های آموزشی داشته باشید
[ترجمه گوگل]اولویت در انتخاب کارآموزان عالی برای کارآموزی دارد

13. We have withstood internship accompany setbacks, but also withstood the joy!
[ترجمه ترگمان]ما در برابر عقب نشینی مقاومت کنیم، اما در برابر شادی مقاومت کنیم!
[ترجمه گوگل]ما مانع از کارآموزی در کنار شکست ها شده ایم، اما از شادی نیز رضایت داشتیم!

14. I had a three-month internship in Guangdong Zhengzhong Accounting Firm. I did the inventory check and helped the accountants to make the auditing reports.
[ترجمه ترگمان]من در شرکت حسابداری Zhengzhong Guangdong، یک دوره آموزشی سه ماهه داشتم من چک لیست را انجام دادم و به حسابداران در تهیه گزارش ها حسابرسی کمک کردم
[ترجمه گوگل]من یک کارآموزی سه ماهه در حسابداری گوانگدونگ Zhengzhong داشتم من بررسی موجودی را انجام دادم و به حسابداران کمک کرد تا گزارش حسابرسی را تهیه کنند

پیشنهاد کاربران

کارورزی

آموزش عملی
آموزش در محل خدمت

دوره کارآموزی

کارآموزی

دوره کارآموزی ( پزشکی )

Students have great opportunities through study abroad and internship programs

دوره کارآموزی، دانشجویی


کلمات دیگر: