1. he agitated against his boss
بر ضد رئیس خود تحریک می کرد.
2. they agitated for prison reforms
آنها در راه اصلاحات زندان تلاش می کردند.
3. in an agitated mood
با حالتی مضطرب
4. the pill medicined his agitated nerves
آن قرص اعصاب متشنج او را آرام کرد.
5. He sounded very agitated on the phone.
[ترجمه حسيني راد ] صدای او پشت تلفن بسیار آشفته بود
[ترجمه ترگمان]به نظر خیلی هیجان زده می امد
[ترجمه گوگل]او تلفن را خیلی آشفته کرد
6. The doctor becalmed the agitated patient.
[ترجمه پرستو واصلی] دکتر مریض مضطرب را آرام کرد
[ترجمه ترگمان]دکتر که از وضع بیمار آرام گرفته بود،
[ترجمه گوگل]دکتر، بیمار تحریک شده را تشخیص داد
7. She suddenly became very vehement and agitated, jumping around and shouting.
[ترجمه ترگمان]او ناگهان خیلی عصبانی و هیجان زده شد و از جا می پرید و فریاد می کشید
[ترجمه گوگل]او ناگهان شدید و هیجان زده شد، پریدن و فریاد زدن
8. His fiery speech agitated the crowd.
[ترجمه ترگمان]سخنان آتشین او جمعیت را به هیجان می آورد
[ترجمه گوگل]سخنان آتشین او جمعیت را تحریک کرد
9. She was agitated by his sudden appearance at the party.
[ترجمه ترگمان]از حضور ناگهانی او در این مهمانی هیجان زده شده بود
[ترجمه گوگل]او ناگهان ناگهان در حزب تحریک شد
10. She's agitated about getting there on time.
[ترجمه ترگمان]او از اینکه به موقع برسد هیجان زده است
[ترجمه گوگل]او در مورد رسیدن به آنجا در زمان هیجان زده است
11. She became very agitated when her son failed to return home.
[ترجمه ترگمان]وقتی پسرش به خانه بازگشت خیلی آشفته شد
[ترجمه گوگل]وقتی پسرش به خانه برگشت، خیلی هیجان زده شد
12. The crowd was agitated by his speech.
[ترجمه ترگمان]از این سخن به هیجان آمده بود
[ترجمه گوگل]جمعیت توسط سخنرانی او هیجان زده شد
13. He was agitated about his wife's health.
[ترجمه ترگمان]نگران سلامتی همسرش بود
[ترجمه گوگل]او درباره سلامت همسرش هیجان زده بود
14. The hurricane winds agitated the sea.
[ترجمه ترگمان]باد طوفان دریا را به هیجان می آورد
[ترجمه گوگل]بادهای طوفان دریا را تحریک می کنند
15. She was agitated because her train was an hour late.
[ترجمه ترگمان]او از این که قطار یک ساعت دیر کرده بود آشفته بود
[ترجمه گوگل]او هیجان زده بود زیرا قطار او یک ساعت دیر بود