کلمه جو
صفحه اصلی

piece of cake

انگلیسی به فارسی

یک تکه کیک


انگلیسی به انگلیسی

• easy task, simple job, "child's play"; slice of cake, bit of cake

جملات نمونه

1. Can you manage another piece of cake?
[ترجمه طبیبی] برای یک تکه کیک دیگه جا داری؟
[ترجمه ترگمان]میتونی یه تیکه دیگه از کیک رو مدیریت کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید یک قطعه دیگر از کیک را مدیریت کنید؟

2. It was a piece of cake.
[ترجمه طبیبی] مثل آب خوردن بود .
[ترجمه ترگمان] یه تیکه کیک بود
[ترجمه گوگل]این یک تکه کیک بود

3. small piece of cake will be ample, thank you.
[ترجمه ترگمان]کیک کوچکی از کیک پر خواهد شد، متشکرم
[ترجمه گوگل]تکه کوچکی از کیک بزرگ خواهد بود، از شما سپاسگزارم

4. I'm going to have another piece of cake.
[ترجمه ترگمان]می خواهم یک تکه کیک دیگر بخورم
[ترجمه گوگل]من قصد دارم یک قطعه دیگر از کیک داشته باشم

5. The exam paper was a piece of cake.
[ترجمه طبیبی] برگه ی امتحان مثل آب خوردن آسان بود
[ترجمه ترگمان]کاغذ امتحان یک تکه کیک بود
[ترجمه گوگل]کاغذ امتحان یک تکه کیک بود

6. There's only one piece of cake left.
[ترجمه ترگمان]فقط یه تیکه کیک مونده
[ترجمه گوگل]تنها یک قطعه کیک وجود دارد

7. Have another piece of cake. It'll tide you over till supper.
[ترجمه طبیبی] یک تکه کیک دیگه بخور ، ته دلت رو میگیره تا شام آماده بشه.
[ترجمه ترگمان] یه تیکه کیک دیگه بخور تا شام شما را به آب خواهد انداخت
[ترجمه گوگل]یک قطعه دیگر از کیک داشته باشید این شما را تا شام راندند

8. You can have a piece of cake after you've eaten your vegetables!
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه سبزیجاتت رو خوردی میتونی یه تیکه کیک بخوری
[ترجمه گوگل]بعد از خوردن سبزیجات، می توانید یک تکه کیک داشته باشید!

9. The exam was a piece of cake.
[ترجمه طبیبی] امتحان خیلی راحت بود.
[ترجمه ترگمان]امتحان یک تکه کیک بود
[ترجمه گوگل]امتحان یک تکه کیک بود

10. Just another surveillance job, old chap. Piece of cake to somebody like you.
[ترجمه ترگمان]فقط یه کار نظارتی دیگه، پیرمرد یه تیکه کیک به یکی مثل تو
[ترجمه گوگل]یک کار نظارتی دیگر، رئیس قدیمی قطعه کیک به کسی مثل شما

11. A piece of cake.
[ترجمه ترگمان] یه تیکه کیک
[ترجمه گوگل]یک تکه کیک

12. All you ate was a tiddly little piece of cake.
[ترجمه ترگمان] تنها چیزی که خوردی یه تیکه کیک بود
[ترجمه گوگل]همه چیزهایی که خوردید یک تکه کوچکی از کیک بود

13. Go on, spoil yourself. Have another piece of cake.
[ترجمه ترگمان]زود باش، خودتو لوس نکن یه تیکه کیک دیگه بخور
[ترجمه گوگل]برو، خودت را خراب کن یک قطعه دیگر از کیک داشته باشید

14. If we take only one piece of cake, mother will be none the wiser.
[ترجمه ترگمان]اگر ما فقط یک تکه کیک بگیریم، مادر عاقلانه تر از این نخواهد بود
[ترجمه گوگل]اگر ما فقط یک قطعه کیک مصرف کنیم، مادر هیچ کدام از عاقل تر نخواهد بود

پیشنهاد کاربران

مثل آب خوردن

# The exam was a piece of cake
# How was the test? a piece of cake

مثل آب خوردن

خیلی راحت

راحت ، آسان مثل آب خوردن

خیلی اسان، راحت، مثل اب خوردن

Writing korean is a piece of cake
مثل آب خوردن - بسیار راحت

توضیح درباره اصطلاح piece of cake
ایده استفاده از اصطلاح یک تکه کیک برای چیزهای ساده از سال 1870 شروع شد. در ایالت هایی از آمریکا که برده داری صورت می گرفت، مسابقه ای بین بردگان برگزار می کردند و مسابقه ای آسان بود و برده ها می بایست ادای ارباب هایشان را دربیاورند. جایزه برنده ها تکه ای کیک بود.

منبع: سایت بیاموز


کلمات دیگر: