1. A small peacekeeping force will be deployed in the area.
[ترجمه ترگمان]یک نیروی حافظ صلح کوچک در این منطقه مستقر خواهد شد
[ترجمه گوگل]نیروی نگهبانی کوچک در این منطقه مستقر خواهد شد
2. The UN secretary-general yesterday recommended an enlarged peacekeeping force.
[ترجمه ترگمان]دبیر کل سازمان ملل روز گذشته یک نیروی حافظ صلح بزرگ را توصیه کرد
[ترجمه گوگل]دبیر کل سازمان ملل متحد روز گذشته نیروی حافظ صلح را بزرگ کرد
3. UN peacekeeping forces have helped ease tensions in world hot spots since 194
[ترجمه ترگمان]نیروهای حافظ صلح سازمان ملل به کاهش تنش ها در مناطق داغ جهان از زمان ۱۹۴ مه کمک کرده اند
[ترجمه گوگل]نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد از 194 سال به تضعیف تنش در نقاط داغ جهان کمک کرده اند
4. Peacekeeping, by its nature, makes pre-planning difficult.
[ترجمه ترگمان]حفظ صلح حفظ صلح توسط نیروهای پاسدار صلح است
[ترجمه گوگل]حفظ صلح با طبیعت، پیش برنامه ریزی را دشوار می سازد
5. The UN is sending peacekeeping troops into the trouble spot.
[ترجمه ترگمان]سازمان ملل نیروهای حافظ صلح را به محل دردسر اعزام می کند
[ترجمه گوگل]سازمان ملل متحد نیروهای حافظ صلح را به نقطه ضعف می فرستد
6. British forces have been assigned to help with peacekeeping.
[ترجمه ترگمان]نیروهای بریتانیایی برای کمک به حفظ صلح منصوب شده اند
[ترجمه گوگل]نیروهای بریتانیایی برای کمک به حفظ صلح کمک کرده اند
7. The United Nations has decided to send a peacekeeping force into the area.
[ترجمه ترگمان]سازمان ملل متحد تصمیم گرفته است که یک نیروی حافظ صلح را به این منطقه بفرستد
[ترجمه گوگل]سازمان ملل متحد تصمیم گرفته است که نیروی حفظ صلح را در این منطقه بفرستد
8. Had a few thousand peacekeeping troops been sent there as a sign of outside concern, that war just might have been avoided.
[ترجمه ترگمان]اگر چند هزار سرباز حافظ صلح به عنوان نشانه ای از نگرانی خارج از کشور به آنجا فرستاده می شدند، می توان از این جنگ اجتناب کرد
[ترجمه گوگل]اگر چند هزار نیروی حفظ صلح در آنجا به عنوان نشانه ای از نگرانی بیرونی فرستاده شد، این جنگ ممکن بود اجتناب ناپذیر باشد
9. The United Kingdom opposed sending a peacekeeping force because it represented a long-term commitment but suggested an oil embargo.
[ترجمه ترگمان]بریتانیا با فرستادن یک نیروی حافظ صلح مخالف بود زیرا نشان دهنده تعهد بلند مدت بود اما پیشنهاد تحریم نفتی را داد
[ترجمه گوگل]انگلستان با ارسال یک نیروی حفظ صلح مخالف بود؛ زیرا آن را یک تعهد بلند مدت نشان داد، اما تحریم نفتی را پیشنهاد کرد
10. a military/peacekeeping operation.
[ترجمه ترگمان]یک عملیات نظامی \/ صلح
[ترجمه گوگل]عملیات نظامی / حفظ صلح
11. The United Nations peacekeeping mission was a disaster waiting to happen.
[ترجمه ترگمان]ماموریت حفظ صلح سازمان ملل در انتظار وقوع آن بود
[ترجمه گوگل]ماموریت حفظ صلح سازمان ملل یک فاجعه بود که در انتظار آن بود
12. A large peacekeeping force is now being assembled, ready to move at 48 hours' notice.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر یک نیروی حافظ صلح بزرگ در حال جمع شدن است و آماده است تا به مدت ۴۸ ساعت حرکت کند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر یک نیروی حفظ صلح بزرگ در حال جمع آوری است، آماده به حرکت در اطلاع 48 ساعت است
13. The research investigates the concepts of peacekeeping and peace enforcement as they might be applied to United Nations maritime operations.
[ترجمه ترگمان]این تحقیق به بررسی مفاهیم حفظ صلح و نیروهای اجرای صلح می پردازد که ممکن است برای عملیات دریایی سازمان ملل متحد اعمال شوند
[ترجمه گوگل]این تحقیق مفاهیم حفظ صلح و اجرای صلح را به گونه ای مورد بررسی قرار می دهد که ممکن است به عملیات دریایی سازمان ملل اعمال شود
14. So the choice often comes down to mercenary peacekeeping or no peacekeeping.
[ترجمه ترگمان]بنابراین انتخاب اغلب به حفظ صلح بانی یا هیچ حافظ صلح مربوط می شود
[ترجمه گوگل]بنابراین انتخاب اغلب منجر به صلحبانان مزدور می شود و یا بدون حفظ صلح
15. They are being held hostage with three other peacekeeping officials after being accused of spying for the Phnom Penh Government.
[ترجمه ترگمان]آن ها پس از متهم شدن به جاسوسی برای دولت پنوم پن، با سه مقام حافظ صلح دیگر گروگان گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]آنها پس از متهم شدن به جاسوسی برای دولت پنومپن، سه کارمند دیگر را گروگان می گیرند