کلمه جو
صفحه اصلی

cherished


معنی : محبوب
معانی دیگر : گرامی داشتن، تسلی دادن

انگلیسی به فارسی

گرامی باد، محبوب


انگلیسی به انگلیسی

• treasured, near to one's heart, showing deep affection

مترادف و متضاد

محبوب (صفت)
favorite, honey, lovable, loveable, lovesome, dear, beloved, popular, loved, cherished, darling, intimate, precious, treasured

جملات نمونه

1.
گرانمایه

2. alas, this cherished life has gone by
افسوس بر این عمر گرانمایه که بگذشت

3. one of our cherished privileges is the freedom of expression
یکی از امتیازاتی که ما به آن ارج می نهیم آزادی بیان است.

4. . . . for it has life and sweet life is cherished
. . . که جان دارد و جان شیرین خوش است.

5. The cup is a cherished trophy of the company.
[ترجمه ترگمان]این فنجان مایه افتخار این شرکت است
[ترجمه گوگل]فنجان یک جایزه گرانبها از شرکت است

6. He was a man who cherished his privacy.
[ترجمه ترگمان]او مردی بود که حریم خصوصی خود را حفظ کرده بود
[ترجمه گوگل]او مردی بود که حریم خصوصی اش را حفظ کرد

7. He'll never change, and will hug his cherished beliefs.
[ترجمه ترگمان]او هرگز تغییر نخواهد کرد و باورهای cherished را در آغوش خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]او هرگز تغییر نخواهد کرد و اعتقادات گرانبهای خود را از بین خواهد برد

8. Children need to be cherished.
[ترجمه ترگمان]بچه ها باید عزیز باشند
[ترجمه گوگل]کودکان باید گرامی باشند

9. The previous owners had cherished the house.
[ترجمه ترگمان]مالکان قبلی خانه را دوست داشتند
[ترجمه گوگل]صاحبان قبلی خانه را گرامی داشتند

10. She cherished the memory of her father.
[ترجمه ترگمان]خاطره پدرش را گرامی می داشت
[ترجمه گوگل]او حافظه پدرش را گرامی داشت

11. He described the picture as his most cherished possession.
[ترجمه ترگمان]او تصویر را به عنوان most cherished توصیف کرد
[ترجمه گوگل]او این عکس را به عنوان دارایی پرطرفدار خود توصیف کرد

12. She cherished a deep resentment under the rose towards her employer.
[ترجمه ترگمان]در زیر گل رز ماری نسبت به کارفرمای خود کینه عمیقی در دل احساس می کرد
[ترجمه گوگل]او یک خشم عمیق در زیر گل رز به سمت کارفرما او گرامی

13. All I'd cherished from early childhood had been denied me, so I simply gave up the ghost.
[ترجمه ترگمان]تمام آنچه را که از کودکی به خاطر داشتم از من دریغ نکرده بود، بنابراین فقط روح را رها کردم
[ترجمه گوگل]همه چیزهایی که من از دوران کودکی گرامی داشتم، من را تکذیب کرده بود، بنابراین من به راحتی از روح خالی رها شدم

14. I cherished the fantasy that I might one day have a son who would fulfil the dream.
[ترجمه ترگمان]من خیال می کردم که ممکن است روزی پسری داشته باشم که این رویا را اجرا کند
[ترجمه گوگل]من عاشق فانتزی بودم که شاید روزی یک پسر داشته باشد که رویای را انجام دهد

15. Freud called into question some deeply cherished beliefs.
[ترجمه ترگمان]فروید در مورد برخی عقاید عمیقا محبوب سوال کرد
[ترجمه گوگل]فروید بعضی از باورهای عمیق گرایانه را زیر سوال برد

پیشنهاد کاربران

گرانمایه

عزیز - ارزنده


کلمات دیگر: