بطوردرشت یازمخت، بدرشتی، بطوربرجسته یافاحش
grossly
بطوردرشت یازمخت، بدرشتی، بطوربرجسته یافاحش
انگلیسی به انگلیسی
• disgustingly; coarsely, rudely
جملات نمونه
1. their propaganda machine exaggerates everything grossly
دستگاه تبلیغاتی آنها در همه چیز سخت مبالغه می کند.
2. He had grossly misused his power.
[ترجمه ترگمان]او خیلی از قدرتش سو استفاده کرده بود
[ترجمه گوگل]او قدرت خود را به شدت سوء استفاده کرده بود
[ترجمه گوگل]او قدرت خود را به شدت سوء استفاده کرده بود
3. The city is grossly undercharging companies to use the land.
[ترجمه ترگمان]این شهر شرکت های بزرگی است که از زمین استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]این شهر به شدت از شرکت های کم درآمد برای استفاده از زمین استفاده می کند
[ترجمه گوگل]این شهر به شدت از شرکت های کم درآمد برای استفاده از زمین استفاده می کند
4. Medical records were found to be grossly inadequate.
[ترجمه ترگمان]یافته های پزشکی به شدت ناکافی بود
[ترجمه گوگل]پرونده های پزشکی به شدت ناکافی بودند
[ترجمه گوگل]پرونده های پزشکی به شدت ناکافی بودند
5. The numbers of people involved have been grossly inflated by the media.
[ترجمه ترگمان]تعداد افراد درگیر در رسانه ها به شدت افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]شمار افرادی که درگیر آن بودند، به شدت توسط رسانه ها پر شده است
[ترجمه گوگل]شمار افرادی که درگیر آن بودند، به شدت توسط رسانه ها پر شده است
6. At present many schools' sports grounds are grossly underused.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، بسیاری از زمین های ورزشی در مدارس قرار دارند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر بسیاری از مناطق ورزشی مدارس به شدت مورد استفاده قرار نگرفته اند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر بسیاری از مناطق ورزشی مدارس به شدت مورد استفاده قرار نگرفته اند
7. He presents the theory in a grossly simplified form.
[ترجمه ترگمان]او این نظریه را به شکلی برجسته ساده می کند
[ترجمه گوگل]او این نظریه را به شکل بسیار ساده ای ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]او این نظریه را به شکل بسیار ساده ای ارائه می دهد
8. Much of the money was grossly misspent.
[ترجمه ترگمان]قسمت اعظم پول هدر رفته بود
[ترجمه گوگل]مقدار زیادی از پول به شدت خراب بود
[ترجمه گوگل]مقدار زیادی از پول به شدت خراب بود
9. The media have grossly inflated the significance of this meeting.
[ترجمه ترگمان]رسانه ها اهمیت این جلسه را برجسته کرده اند
[ترجمه گوگل]رسانه ها اهمیت این جلسه را به شدت تحریک کرده اند
[ترجمه گوگل]رسانه ها اهمیت این جلسه را به شدت تحریک کرده اند
10. The story was grossly exaggerated by certain sections of the press.
[ترجمه ترگمان]این داستان در بخش های خاصی از مطبوعات به شدت اغراق آمیز بود
[ترجمه گوگل]این داستان با بخش های خاصی از مطبوعات به شدت غبطه می خورده است
[ترجمه گوگل]این داستان با بخش های خاصی از مطبوعات به شدت غبطه می خورده است
11. The punishment was grossly disproportionate to the crime.
[ترجمه ترگمان]مجازات به شدت به جرم جنایت نامتناسب بود
[ترجمه گوگل]این مجازات به شدت نسبت به جرم ناسازگار بود
[ترجمه گوگل]این مجازات به شدت نسبت به جرم ناسازگار بود
12. In industry, a worker who is grossly insubordinate is threatened with discharge.
[ترجمه ترگمان]در صنعت، کارگری که به شدت insubordinate شده با تخلیه تهدید می شود
[ترجمه گوگل]در صنعت، یک کارگر که عمدتا غیرمستقیم است با تهدید تهدید می شود
[ترجمه گوگل]در صنعت، یک کارگر که عمدتا غیرمستقیم است با تهدید تهدید می شود
13. I thought the decision was grossly unfair.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کردم که این تصمیم خیلی ناعادلانه است
[ترجمه گوگل]فکر کردم تصمیم به شدت ناعادلانه بود
[ترجمه گوگل]فکر کردم تصمیم به شدت ناعادلانه بود
14. The maintenance staff are grossly underpaid.
[ترجمه ترگمان]کارکنان تعمیر و نگهداری بسیار کم حقوق می گیرند
[ترجمه گوگل]کارکنان تعمیر و نگهداری به شدت کم هزینه هستند
[ترجمه گوگل]کارکنان تعمیر و نگهداری به شدت کم هزینه هستند
15. It is grossly unfair to impute blame to the United Nations.
[ترجمه ترگمان]نسبت به گناه نسبت به سازمان ملل بسیار ناعادلانه است
[ترجمه گوگل]این امر به شدت غیرمنصفانه است که به سازمان ملل متحداجی را به جرایم متهم کند
[ترجمه گوگل]این امر به شدت غیرمنصفانه است که به سازمان ملل متحداجی را به جرایم متهم کند
پیشنهاد کاربران
به طور معمول
به شدت
شدید
به شدت
به شدت
وقیحانه؛ بطرز حال به هم زنی
in a very obvious and unacceptable manner
به طور کاملا آشکار و چشمگیری
2.
extremely; excessively
شدیدا - به شدت
به طور کاملا آشکار و چشمگیری
2.
extremely; excessively
شدیدا - به شدت
شدیدا , به شدت
# He's grossly overweight
# The story was grossly exaggerated
# I thought the decision was grossly unfair
# Much of the money was grossly misspent
# He's grossly overweight
# The story was grossly exaggerated
# I thought the decision was grossly unfair
# Much of the money was grossly misspent
با بی ادبی ، وقیحانه ، شدیداً ، به شدت
کلمات دیگر: